بسم الله الرحمن الرحیم
زهرا اگر نبود نبی کوثری نداشت/ کوثر اگر نبود علی ياوری نداشت
آن خلقت يگانه که ريحانة النبی است/نوری بود که غير علی همسری نداشت
دريای بيکران عفاف و نجابت است/عصمت بدون فاطمه بهر و بری نداشت
معنای لفظ ام ابيهاست يک کلام/حق بی وجود فاطمه پيغمبری نداشت
بر طاق عرش با خط زيبا نوشته شد/بی فاطمه يتيم عرب مادری نداشت
حيدر دليل خلقت احمد بود ولی/گر فاطمه نبود خدا حيدری نداشت
زهرا اگر نبود دو عالم به پا نبود/بی فاطمه سفينه حق لنگری نداشت
زهرا اگر نبود جهان و جنان چه بود/عرض و سما و مهر و مه و اختری نداشت
امضا نداشت حکم رسالت بدون او/پيغمبری به دهر چنين دختری نداشت
نور الست شافعه صبح محشر است/بی فاطمه ازل و ابد سروری نداشت
پيغمبری اگر به زنان می رسيد فاش/چون فاطمه زنی به زنان برتری نداشت
خورشيد راستين که طلوعات زهروی است/جز منشاء جلال خدا بستری نداشت
در پرتوش جلال خدا جلوه گر ببين/بی نور او خدا به بشر مظهری نداشت
درک مقام او ندهد بر کسی وصال/قرآن ز قدر، سوره بالاتری نداشت
سرالصلوة، راز حيات و ممات اوست/خلقت بدون فاطمه زيب و بری نداشت
قرآن، نماز، نافله، محراب، ناله، اشک/زهرا اگر نبود دگر مشتری نداشت
کعبه، نجف، مدينه، بقیع، کربلا، دمشق/بی فاطمه به ديده کس منظری نداشت
فتح الفتوح حيدر صفدر به نام اوست/بی رمز و راز، شير خدا خيبری نداشت
ساقی علی است، بانی ميخانه کوثر است/بی فاطمه شراب و خم و ساغری نداشت
در زاد روز اوست که روح خدا دميد/عالم بدون او اثر کوثری نداشت
او هديه داد اصل ولا را به شيعيان/ور نه تشيع علوی رهبری نداشت
چون فاطمه محب ولايت مدار نيست/زهرا اگر نبود علی لشکری نداشت
سنگر نشين مرز تولا ست فاطمه/جز بيت او ولايت و دين سنگری نداشت
زهرا مدار نيست مسلمان بی قيام/بی فاطمه قيام علی محوری نداشت
روی زمين فضای زمان غصه دار اوست/ور نه جهان نمايش نيلوفری نداشت
ای ياوری که منتقم مادری بيا/مادر بجز ترنم تو ياوری نداشت
عدد ابجد کلمه راز در سر حروف ۲۰۸(۱۰=۸+۲) است. زندگی هر کس در راز عمر خود شکفته میشود .۱۰ همان عشر عمر است. محل ابتلاء و امتحان که دنیا خود دار امتحان است و کل ارضش کربلاست و کل یومش عاشوراست. و اگر در جایگاه عددی کلمه راز در حروف الفبا دقت کنید عددش میشود: ۲۸ یعنی ر=۲۰ و الف = ۱ و ز برابر با ۷ است. پس خوب دقت کنید و سعی کنید متوجه منظور شوید که تمام زندگی و عمر ما در سِّر ۲۸ حروف است
که کتابمان قرآن و قرائتمان کلام قرآن و راه رسیدن به کمالمان نور قرآن و هادی ما ناطقان قرآن و راه وصل ما به فرستنده وحی قرآن و وجود مهدویت به احسن الحدیث که صاحب القرآن و صاحب الزمان(عج) است که پروردگار عالم با ابداع و اعجاز ۲۸ حروف راز طی صعود از عالم سفلی به علوی و از عالم خاک به عالم آسمانی و از عالم حیوانی به عالم انسانی و از بندگی و اطاعت به شرافت و کرامت خلیفه الهی و رسیدن به عالم قرب و انس و کمال علم و به نهایت مقام، عند ربهم یرزقون رسیدن است. پس بکوش تا پرده راز را کنار زده و در همین دنیا محرم راز شوی.
آری حجاب خود یک راز است. این حقیر با استعانت از صاحب راز که خود غیب الغیوب است و استعانت از صاحب عصر و زمانم که خود در پس پرده غیب است و با استعانت از ائمه معصومین (ع) مخصوصا مولایم ابا الحسن علی ابن موسی الرضا علیه و آلاء و تحیه و السلام و با استعانت از سیده النساء العالمین وجودی که خود سِرِّ است و ظهورش( زندگیش)مخفی و قبرش مخفی و او واسطه خلقت بین سِرُّ الاسرار پروردگار عالم و جان دنیا میباشد و زندگیشان مثل روح است در بدن که هرگز دیده نمیشود مگر در پس پرده حجاب ،که وجوب حجاب بر او جلوه کرده و حقایق آن در پس حجاب او منور است.
میخواهم درس حجاب را برای عاشقان علم حروف و اعداد و عاشقان به معرفت خلقت و حقیقت احکام و بندگی در راه رضای خدا بنویسم شاید مقبول درگاه او شود.این مبحث هم برای مردان مؤمن لازم است و هم برای زنان مؤمنه ،چراکه اصل بندگی زندگی کردن برای رضای خداست و زن و مرد ندارد چون هر دو مخلوق هستند و هردو بنده او. قال الله تعالی” اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ الله اَتقیکُم” بدرستیکه بزرگوارترین و با افتخارترین شما نزد خدا با تقوی ترین شماست (سوره حجرات آیه ۱۳)
کلمة حجاب به عدد ابجد ۱۴ می باشد ودر قرآن کریم ۱۴ بار واژه حجاب آمده است ,عدد ۱۴ رمز اعداد گنج اسرار خلقت تمام مخلوقات است؛(درکتاب گنج الف ونورٌواحد توضیح مفصل داده شده است)همین قدر برای عزیزانی مطالعه می کنند باید بنویسم,که ارکان خلقت بکلام پروردگار عالمیان در سورة مبارک بقره آیه ۲۵۶ آیه الکرسی که فرمود ؛کرسیه السموات والارض .
کرسی اشاره به سلطنت پر قدرت اوست که با۴ پایه (تمثیلی)قدرتش بر تمامی مخلقاتش ولایت مطلق وسیطرة حقیقی دارد ؛وعدد ۴ که به عربی اربع خوانده می شود ,از ربع می آید که ریشة ربیع یعنی بهار است , واربعین که تمام کننده وجلوه دهندة کامل ربیع به سبزی وحیات وخلوص وجان به طهارت رسیدن ورسیدن به ینابیع الحکمه یعنی چشمه های حکمت قلبی می باشد.خالق حکیم که بنیان خلقتش را با جلوه دادن ۱۴ نور مقدس در ظهور پنج تن صلوات الله علیهم اجمعین وهمة عزیزان را به یک نور واحد (ص) معرفی فرمود ,وفرمود الواحد لا یصدر الا الواحد.
این جان اسرار را در حقیقت ربیع یعنی بهار خلق کرد,ودر باطن تقدس ووتکرم و وتطهیر قرداد ,ودر تمام عالم فقط وفقط این وجود های مطهر ۱۴ نور مقدس را معصوم وتطهیر وجان حیات وبهار خالص وخوش یمن ومبارک قرار داد .سورة مبارک احزاب آیه ۳۳ انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا صدق الله العلی العظیم.این است وجز این نیست ؛که خداوند اراده کرده است هرگونه آلودگی رااز شما اهل بیت بزداید؛وشمارا کاملأ پاکیزه گرداند. خداوند کریم که خودرا در کلام کریمش این طور معرفی می فرماید قل هو الله احد. پیغمبرم بگو او خدای احد یعنی یگانة بی همتاست .
۰او غیب الغیوب است ,در جلوه دادن ظهوری خلقتش می خواست از روی بی نیازی خود را معرفی کند .پس وجودهای مقدس را خلیفه های برحق خود وحجت های واضح خود قرار داد ,حال اگر نیک بیندیشید میبنیدکه چه حجاب سنگینی باید ظاهر شود, تا با آمدن ۱۲۴۰۰۰ پیامبر بزرگوار که آخرین این عزیزان پیامبر موعود محمد مصطفی اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم می باشد .
که ایشان خود حامل ۱۴ می باشد که وجود مقدسش سبع مثانی است ,وبعد از وجود نازنینش ۱۳ نورمقدس هرکدام به نوعی بردارندة این حجاب بودند تا مردم رادعوت به خدا شناسی وخدا پرستی واقعی کنند وراه انس با خالق یکتا وچگونه بندگی کردن ,وچگونه به قرب مولا رسیدن را بیاموزند.تا امروز که خود کلمة حجاب را به عدد۱۴ بوجود مقدس معصوم ۱۴ با بدنبال رفتن وزحمت به خلوص بندگی کدن وباعمل به آیات قرآن کریم خود باید خواهان برداشتن حجاب شویم تا شاید روی همچمن ماهش را ببینیم .اللهم ارزقنی که دست نیافنی است.
نکته ,,در دنیا اگر بخواهیم دانه ای را سبز کنیم لازم می دانیم که آنرا به وسعش زیر حجاب خاک قراردهیم وبه اندازه آب ونور را به آن برسانیم ,زیرا اگر این دانه کوچک در روی خاک بدون حجاب وبدون اندازه آب ونور می دادیم دانه طاقت نمی آورد وپوسیده شده وسبز نمی شد پس باغبان حکیم است می داند که روی یک دانة گوجه فرنگی چقدر خاک بریزد وروی یک گردو چه اندازه خاک بریزد ,پس حجاب برای رسیدن به ربیع این دانه ها یعنی سبز شدنشان بالاترین محبت است.
پس خداوند حکیم هم برای رسیدن به کمال مطلق که شناخت خودش است در این عمر کوتاه بالا ترین محبت را به بندگانش کرده است که گذاشتن حجاب ظاهر وباطن است وبقول معصوم (ص) که فرمود خداوند می فرماید انی کنت کنزاً مخفیا فاحببت وان اعرف ,,من یک گنج مخفی هستم ودوست دارم شناخته شوم. پس در این زمان که از نظر ظاهری پیشرفت علم ,وصنعت وفهم ودرک انسانها نسبت به امت های قبل خیلی عالی ترشده ,امتحان به کمال رسیدن هم سخت تر است .
زیرا درزمان پامبران پیشین علیهم السلام یا حتی معصومین صلوات الله علیهم اجمعین قبل از آقا ومولاوصاحب العصر وزمان مهدی عجل الله تعالی فرجه عزیزان بین مردم بودند ,اما امروز هرکس موظف است حجاب خودیت خود را با رسیدن به خلوص وبندگی مثل مقام دانشجویی , باید دنبال تحقیق وتفحض باشد ودائمأ در انتظار فرج وجود شریفش باشیم وتا او را در حضور قلبی نبینی ودرک نکنی به عادت مقبول نمی رسی در واقع به رضای خدا نمی رسی ,چنانچه رضای خدا در مجرای رضای حجتش می باشد.او که مقام ۱۴ را به ظاهر هم داراست با ظهور نورانیش کل دنیا رابهار می کند وحکومتش هرگز خزان ندارد.
حال اگر خوب دقت کنیم خداوند کریم در سورة مبارک نورآیة حجاب را اول برای مردان مومن وبعد برای زنان مومن بیان می فرماید ,کمترین یا شاید پایین ترین مرحله حجاب پوشش ظاهری است که درآیات مبارک به احکام عملی خداوند حکیم بیان فرموده است. چنانچه خانم ها هنگام نماز درحالیکه هیچ نامحرمی دکنارشان نیست اما درآن حال باید تمام حدود رارعایت کنند ,حتی اگر عمداًیک موی خود را بیرون بگذارند نمازشان باطل است ؛؛زیرا این همان مرحله رشد باطنی بنده است که می خواهد از درون ظلمات وجود (یعنی حجاب های نفسی )به عالم نوری قرب معبود عروج کند اینجا سبز شدن دانه انسانی است.
تابتواند دراین عمر کوتاه به میوه وثمر آدمیت خود برسد وشکوفا شود.برای آقایان هم مستحب است هنگام نماز پوشش معقول برتن وکلاهی حتی کوچک برسر داشته باشند که لباس پیامبر (ص)لباس واقعی برای مردان مومن می باشد .نکته جالب ,همانطور که اسرارخلقت رامتذکر شدم که درباطن ۱۴ وحقیقت ربیع بود,اگرسعه وجودی عالم بالا رابخواهیم درروی زمین ببینیم درمحاذی ۴ستون عالم اسمائی بعدعالم عرشی وبعد عالم کرس تا عالم بیت المعمورتا منطبق شدنش روی ارکان خانةخدا,خوب دقت کنید؛؛همان باطن ۱۴ حجاب که واقعیت شناسنامه ومعرفی اسماء وصفات ونهایت وصل شدن ورسیدن به قرب او که میسر نمی شد
برای این مردم ظاهر بین تا دیوارش شکافته نمی شد ومولود کعبه وجود مقدس ومنزه مولی الموحدین ,مولای متقیان علی و۱۱ ذریة درونش صلوات الله علیهم اجمعین وبه دنیای ظلمانی قدم مبارکشان را نمی گذاردند هرگز حجاب عالم بالا پرده برداری نمی شد پس آنگاه روی خانة خدا پارچه سیاه که خیلی معنا داردحجاب قرار گرفت؛تاهر کس خود نخواهد وتاشیعة ۱۴ نور مقدس نشود راه بدیدن نور باطنش ندارد.پس بکوشیم تا قبل از اینکه درحفرة قبر برویم ودر آنجا دربرزخ که سختترین حجاب است قرار بگیریم خودمان بکوشیم ۷حجاب ظلمانی نفس و۷حجاب نورانی رابا گناه نکردن که بالاترین عبادت است ,بتفضل الهی ومدد مولای صاحب عصر والزمان عجل الله تعالی فرجه به زیارت وجود مقدسش بدون حجاب برسیم.انشاءالله
حجاب راه تویی حافظ از میان بر خیز/ خوشا کسی که در این ره بی حجاب رود
میان عاشق ومعشوق هیچ حائل نیست/ تو خود حجاب خودی حافظ از میان بر خیز
نکته؛؛؛حیوانات را خداوند به حکمت بالغه اش با لباسی از مو یاپشم یاپر یا تیغ یا فلس وخلاصه پوستی که او را از سرما وگرما واز نظر ظاهر حفظ می کند ؛اما انسان که اشرف مخلوقات است آن مولای عزیز با تمیٌز عقل ودرایتی که به او داده ,علم به او آموخت وخود با تنوع بسیار در هر فصل وزمانی به دل بخواه خودش لباس تهیه میکند.
پس حجاب برای به رشد رسیدن خودمان است ونهایت لطف بی کران رب مهربان ماست ,که اگر نا فرمانی کنیم گنج وجود خودمان را که به قیمت لذت بردن از نعیم بهشتی است الی یوم القیامت ازدست داده ایم واین خسرانی است که جبران نمی شود.بنابراین اگر بخواهیم به بهار عمل وبهار قیامت یعنی بهشتی که رضوان؛ یعنی ظرف رضای خدا برسیم باید حجاب ظاهر را بجان ودل قبول کنیم تا بتوانیم بفضل الهی حجاب نفس وحجابهای ظلمانی وجودمان را کنار زده تا بی حجاب روی زیبای یوسف زهرا صلوات الله علیهم اجمعین را ملاقات کنیم .سلامٌ هی حتی مطلع الفجر.تا بدون حجاب تسبیح ملائک رابشنوی وبدون حجاب چشمت ملکوت را ببیند
.امیدوارم این همه امتیازهارا بابرداشتن حجاب ظاهر از بدن وچشم وگوش وزبان وازهمه بالاتر قلب که فقط باید خانة خدا باشد از دست ندهیم انَّ الانسان لفی خسر الّاالذین امنوا وعملوالصالحات وتواصو بالحق وتواصو بالصبر (سورة مبارک عصر)
لغت حجاب در عربی به معنی مانع، پرده، پوشش، روبنده و تقسیم کننده آمده است. بکاربردن این کلمه بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت معنی پوشش دارد که پرده وسیله پوشش است. ولی هر پوششی حجاب نیست بلکه آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت انجام بگیرد.یعنی تمام وجوهات ظاهری مخفی شود چنانچه در پس پرده حجاب، هرگز هوای نفس نباشد.
حجاب به معنی پوشش اسلامی بانوان ، دارای ۲ بُعد ایجاب و سلبی است. بعد ایجاب آن، واجب شدن پوشش بدن و بُعد سلبی آن ،حرام بودن خود نمایی به نامحرم است و این ۲ بعد باید در کنار هم باشند تا حجاب اسلامی محقق شود.پس هرکدام از این دو بُعد اجرا نشود حجاب محقق نمیشوداگر هر نوع پوشش و ممانعت از وصول به گناه را در معنای عمومی حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام متفاوتی داشته باشد آمده است :
پس حجاب برای به رشد رسیدن خودمان است ونهایت لطف بی کران رب مهربان ماست ,که اگر نا فرمانی کنیم گنج وجود خودمان را که به قیمت لذت بردن از نعیم بهشتی است الی یوم القیامت ازدست داده ایم واین خسرانی است که جبران نمی شود.بنابراین اگر بخواهیم به بهار عمل وبهار قیامت یعنی بهشتی که رضوان؛ یعنی ظرف رضای خدا برسیم باید حجاب ظاهر را بجان ودل قبول کنیم تا بتوانیم بفضل الهی حجاب نفس وحجابهای ظلمانی وجودمان را کنار زده تا بی حجاب روی زیبای یوسف زهرا صلوات الله علیهم اجمعین را ملاقات کنیم .سلامٌ هی حتی مطلع الفجر.تا بدون حجاب تسبیح ملائک رابشنوی وبدون حجاب چشمت ملکوت را ببیند
.امیدوارم این همه امتیازهارا بابرداشتن حجاب ظاهر از بدن وچشم وگوش وزبان وازهمه بالاتر قلب که فقط باید خانة خدا باشد از دست ندهیم انَّ الانسان لفی خسر الّاالذین امنوا وعملوالصالحات وتواصو بالحق وتواصو بالصبر (سورة مبارک عصر)
لغت حجاب در عربی به معنی مانع، پرده، پوشش، روبنده و تقسیم کننده آمده است. بکاربردن این کلمه بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت معنی پوشش دارد که پرده وسیله پوشش است. ولی هر پوششی حجاب نیست بلکه آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت انجام بگیرد.یعنی تمام وجوهات ظاهری مخفی شود چنانچه در پس پرده حجاب، هرگز هوای نفس نباشد.
حجاب به معنی پوشش اسلامی بانوان ، دارای ۲ بُعد ایجاب و سلبی است. بعد ایجاب آن، واجب شدن پوشش بدن و بُعد سلبی آن ،حرام بودن خود نمایی به نامحرم است و این ۲ بعد باید در کنار هم باشند تا حجاب اسلامی محقق شود.پس هرکدام از این دو بُعد اجرا نشود حجاب محقق نمیشوداگر هر نوع پوشش و ممانعت از وصول به گناه را در معنای عمومی حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام متفاوتی داشته باشد آمده است :
۱) حجاب ذهنی: در سوره مبارکه حجرات آیه ۱۲″یا اَیها الَّذینَ آمنوا اِجتنبوا کثیراً مِنَ الظن اِنَّ بعض الظن اِثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضاً اَیحبُّ اَحدُکُم اَن یاکلَ لَحمَ اََخیهِ میتاً فَکَرِهتُموه و اتَّقواالله اِنَّ اللهَ توّابٌ رحیم” ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمانها بپرهیزید ، چراکه بعضی از گمانها گناه است و هرگز( در کار دیگران ) تجسس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ همه شما از این امر کراهت دارید . تقوی الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است.
۲) حجاب فکری و روحی
۳) حجاب اعتقادی به معارف اسلام(توحید و نبوت)
۴) حجاب جسمانی به استناد آیات قرآن:
الف- “یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین َ یدنینَ علیهنَّ مِن جلابیبهنَّ ذلکَ ادنی ان یُعرفنَ فلا یُؤ ذَینَ و کان اللهُ غَفوراً رحیما” ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلباب (روسری های بلند یعنی چادر) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای اینست که شناخته شوند و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند. خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.(سوره احزاب آیه ۵۹)
ب- برای مقنعه: “ولیضربنَ بَخُمُرِهِنَّ علی جیوبهنَّ” مقنعه های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)(سوره نور آیه ۳۱)
پ-پوشاندن زینتهای جسمانی برای نامحرمان بطور کامل و حجاب نکردن در نزد محارم در حدود پروردگار عالم. قال اللهُ تعالی عزَّ وجلّ “و لا یبدینَ زینتهنَّ الّا لِبعولتهنَّ اَو ابائهن اَو اباءِ بعولتهنَّ اَو ابنائهن او ابناءِ بعولتهنَّ اَو اِخوانهنَّ اَو بنی اِخوانهنَّ اَو بنی اَخواتهنَّ اَو نسائهنَّ اَو ما ملکت ایمانهنَّ اَوِالتابعینَ غیرِ اولی اِلِاربَهِ مِنَ الرِّجالِ اَوِ الطفلِ الَذینَ لَم یظهروا علی عورات النساءِ و لا یضربنَ بارجلهنَّ لِیعلَمَ ما یخفینَ مِن زینتهنَّ و توبوا الی اللهِ جمیعاً اَیُّها المؤمنون لعلَّکم تفلحون”(سوره نور آیه ۳۱) و زینت خود را آشکار نسازندک
الا برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسر برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان هم کیشانشان یا بردگانشان یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنید تا زینت پنهانیشان دانسته شود ( صدای خلخال یا هر نوع پوششی که در پاها بصورت زینت جلب توجه کنند به گوش برسد) و همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان تا رستگار شوید
۵) حجاب زبانی: “فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض” (احزاب۳۲) پس زنهار، نازک و نرم با مردان سخن نگویید مبادا آنکه دلش بیمار (هوی نفس) است به طمع بیافتد.
۶) حجاب چشمها: “قل للمومنین یَغُضوا مَن اَبصارهم و یحفظوا فروجهم ذالک اَزکی لهم”(نور۳۰) ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ بدارند که این بر پاکیزگی جسم و جانشان اصلح است. “قل للمومنات یَغضُضنَ من اَبصارهنَّ” ای رسول، به زنان مؤمن بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ بدارند(سوره نور ۳۱)
۷) حجاب گوشها: در تفسیر آمده است که الا بخاطر خیر در گوشی صحبت نکنید که موجب رنجاندن می گردد و نیز برای تجسس در کار دیگران فال گوش دیگران نشوید.
۸) حجاب رزقی: سوره مبارکه انعام آیة ۱۱۹ “و ما لکم اَلّا تأکلوا ممّا ذُکراسمُ الله علیه وقدفصَّلَ لکم ما حرّمَ علیکم الّا ما اضطررتم إلیه” بخورید از چیزهاییکه نام خدا بر آنها برده شده و برای شما حلال گردیده است(آنچه روزی شماست از ظاهر و باطن) در حالیکه خداوند آنچه را برای شما حرام بوده بیان کرده است مگر اینکه ناچار باشید
۹) حجاب امرار معاش و امور اجتماعی: سورة مبارکة حجرات آیات ۹و۱۰: هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ و نزاع پردازند( اعم از نزدیکان و دوستان و هموطنان) آنها را آشتی دهید و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا باز گردد و هرگاه بازگشت، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید و خداوند عدالت پیشه کنندگان را دوست می دارد. مؤمنان برادر یکدیگرند پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید باشد که مشمول رحمت او قرارگیرید.
۱۰) حجاب زبان: سورة مبارکة حجرات آیة ۱۱: ای کسانی که ایمان آورده اید نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند ظالم و ستمگرند پس به بهترین و زیباترین سخنان دیگران را یاد کرده و ارشاد کنید.
۱۱) حجاب عفت و حیاء: عفت حفظ حدود الهی است و حیاء نگهدارنده آن، هر جا که حیاء از میان برود عفت هم نخواهد بود. پس عفت باطن است و حیاء ظاهر و هر دو معنای حجاب را کامل میکنند.
۱۲) حجاب در آخرت: آنگاه که پرده حجاب دنیا از اعمال انسان کنار میرود. ساعت و اقعی رسیدن به روسفیدی ابدی و روسیاهی ابدی در مقابل پروردگار عالم است و این جوابِ تمام مراحل عمل بندگی است .
۱۳) حجاب در برزخ :که پروردگار عالم با برداشتن این حجاب گاه با آثار عمل صالح از خود و فرزندانش آبروی او را حفظ میکند.(گناه های دنیای او بدین سبب بخشیده می گردد.)
۱۴) حجاب در قیامت: که آنرا روز قیامت(یوم القیامت) می نامند زیرا دیگر حجابی باقی نمیماند و حقیقت حجاب به عدد ۱۴ خود ظاهر می گردد. امید است آن روز شرمنده ائمه معصومین و امام زمان(عج) نباشیم.
اما کلمه حجاب از نظر عدد ابجد و تفسیر آن:
عدد ابجد کلمه حجاب ۱۴ می باشد، (ح=۸، ج=۳، ا=۱، ب=۲، ۸+۳+۲+۱=۱۴) جالب اینجاست: جایگاه عددی این حروف در الفبا هم معادل عدد ۱۴ است. لازم به تذکر است در آخر کتاب راز انسان درسی را متذکر شده ام که سرّ بین ۱۳ تا ۱۵ می باشد که مناسبت آن با تولد وجود مبارک امیر المؤمنین علی (ع) است از ۱۳ ماه رجب در خانه کعبه و خروج ایشان و مادر گرامیشان در ۱۵ رجب می باشد که عدد ۱۴ محجوب قرار می گیرد) تا کلمه حجاب که عدد و جایگاهش ۱۴ است به خوبی معنی گردد و آن راز غیبت امام زمان (عج) و یا شاید سرّ خانواده پیغمبر (ص) است.
اگر در عدد ۱۴ یک و چهار را با هم جمع کنیم معادل ۵ می گردد که وجود مقدس ۵ تن (ص) خوانده می شود که همان ۱۴ است زیرا در هنگام تولد آقا امام حسین (ع) معصوم پنجم، ایشان با ۹ فرزند گرامیشان که در صلب ایشان بود متولد گشتند (و تسعه المعصومین من ذریه الحسین) ایشان خود کلّ سرّ می شود یعنی وجود ط ه ، ط= ۹ و ه= ۵ که ۹+۵= ۱۴، پس ۱۴ حجابیست بین ۱۳ و ۱۵٫
دیگر اینکه پروردگار عالم از اول خقلت خود مخلوقش را در سرّ قرار داد و آن خود حجابی است بنام سرّ حقیقت محمدی (ص) که بنام ۵ نور مقدس یعنی ۵ تن (ص) تجلی کرد و در محجوبیت باطن اسرار خلقت مخلوق خود را ظهور داد این حجابها کامل برداشته نمی شود مگر به امر او و آنچه که به فضلش حجاب را بر می دارد (یخرجهم من الظلمات الی النور )
شاید اینطور معنی گردد از جمع ظلمات که خودش اندازه اش را می داند پرده ای را کنار می زند و این حجاب در اصل راه ترقی و کمال و راه رسیدن به گنج وجود است به شرط سعی و کوشش زیاد تا بتوانیم حجاب منیَّت خودمان را به فضل او کنار زده و به گنج سرمایه های سرّ وجودمان دست یابیم و به کار بیندازیم تا به نحو احسن در این عمر کوتاه بتوانیم به حقیقت رازی که از آن خلق شدیم و به آن هدفی که باید به آن برسیم یعنی به مرید و مراد خود در همین دنیا نائل گردیم. پس اولین درس از حقیقت حجاب همان عدد ۵ است(۱۴=۱+۴=۵) که تنها عدد بسته اعداد که معادل با تنها حرف بسته حروف الفبا یعنی(ه) است که آن نیز همان حلقه بندگی و اطاعت محض خالق یکتاست و امام راهش حسین (ع) است، می باشد .
گرد این سیر هر آنکس چرخید/مَحرمش گویید و آن مُحرم زیست
چرخش گرده گردون هم، سرّ/تو بچرخ و بگشا اسرارش
تو به یک چرخش چشمت بکنی سیر در این/چرخه حلقة در حلقة داوود زمان(زره آهنین)
که شود سِتر ز تیر شیطان/و شود راز برای انسان
آن حجاب است و بکوش ای انسان/که تو تنها بتوانی که شوی خواجه آن
زین به شرطیست که برداری سِتر/تا نباشد خللی در پس آن اِحرامتعدد ۵ هم رنج است و هم گنج،گنج است زیرا تنها حرفیست که مخرجش از روی قلب است و قلب گنج حیات است و شکل ظاهریش نمای ۵ را دارد و دیگر اینکه هر لحظه ممات را به حیات بر می گرداند (قلب می کند). و خود دو چشمه دارد(ﻫ) و ۴ رگ اصلی که هر رگ ۷ شاخه می شود و هر شاخه ۲۸ دسته بندی چنانچه کل اعضا و جوارح را جان می بخشد و سیراب می کند و جریان زندگی را در ظاهرِ چرخش خود ادامه می دهد اما این ۵ حلقه اطاعت از جان دهنده ای است که قلب به اذن او می تپد.
پس این جا محل اطاعت از حی مطلق و رضای اوست و آن کعبه دل است و سَر حلقه ایست که تمام سلولها و عروق در گردش خون به گرد او می چرخند و حیات ظاهر را از ظاهر آن و حیات باطن را که بندگی اوست از باطنش می طلبند . این حلقه، درون است اما حیات عمل برای بنده شدن از این گنج ظاهری و باطنی ، حلقه بندگی را به اطاعت درحیات ظاهر طلب می کند و آن گردن بند بندگی(۵) به گردن خویش که سرّش متواضع شدن۷ عضو است به عمل ،برای بندگی مولا(که دستور العمل کامل آن در کتاب آسمانی ما قرآن است زیرا قرآن صد در صد از هر نظر کتاب کاملی است.) اکنون حلقه ها(حلقه در حلقه داوود زمان) را می شماریم:
۱-چشمها، که خود دو حلقه است
۲-گوشها ،و آنهم دو حلقه است
۳-پیشانی، فرود آمدن به ایمان قلبی و تواضع کل اسرار از ازل تا ابد (همانطور که با سر به دنیا آمده و با سر نیز به قبر وارد می شویم)
۴-دهان، حلقه ظهور تمام نداهای قلبی و اطاعات باطنی و ظاهری است.(شهادتین و تلاوت قرآن)
۵- دستها، که گیرنده کتاب الهی است که با اطاعت حق دو حلقه دستبند را پذیرا می شود (ید =۱۴، ۱+۴=۵ حلقه پس دو ید =۲۸ (۲+۸=۱۰) و دو حلقه =۱۰(تعداد انگشتان)، و این همان عشر اعمال است و هر دست ۱۵ بند و دو دست ۳۰ بند دارند که مجرای توحید و ۳۰ جزء قرآن و درآخر۳۰=ی،ک =۱۰+۲۰ =یک و همان وحدانیت الهی است و ۳۰ معادل حرف ل است که مجرای توحید و جایگاهش عدد ۱۲ می باشد. یدالله فوق ایدیهم
۶- زانوان، که به امر او عقاله شود و بر اطاعت او ساجد شوند (همانطور که عرب برای ممانعت از حرکت اشتران بر زانوان آنها بند زده و آنها را عقاله می کردند)
۷- انگشتان شست پا، به نشانه اینکه میزان حرکت پاهاست و قدم در راه حق گذاشتن ثابت نمی شود الا به میزان، و برای شیعه و پیرو شدن میسر نمی شود الا به اینکه پای خود را پشت پا و جای پای امام زمان خویش قرار دهیم .در حدیث مبارکی آمده است: روزی راوی دید که سلمان فارسی (رضی الله عنه) همراه امیرالمؤمنین (ع) به مسجد تشریف بردند راوی گفت هنگامیکه من به دنبال ایشان به مسجد می رفتم یک جای پا بیش ندیدم، وقتی از سلمان پرسیدم چگونه وارد مسجد شدی در حالیکه جای پا نداشتی، ایشان فرمود، من پایم را جای پای امامم می گذاشتم.
پس حلقه بندگی تمام وجود را احاطه می کند. همانطور که خون در گردش خود به دور قلب می گردد و ساجد می شود، انسان هم در محور چرخش خود در تمام امور و در تمام عمر ودر تمامی مسائل، بگرد رضای مولا باید ساجد شود تا حیات عملش از گردش به گرد کعبه جان که قلب تپندة حیات طیب امام زمان(عج) است جان گرفته و باقی گردد.
زمانی این حلقه باز می شود که روز جوابگویی تمام وجود است در برابر پروردگار عالم سورة مبارکة یس آیة ۶۵″الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون”. امروز بر دهانشان مهری نهیم و دستهایشان با ما سخن می گوید و پاهاشان کارهاییکه انجام می دادند شهادت می دهند.
در نتیجه پروردگار عالم سبحانه و تعالی، برای اینکه خود را معرفی کند قبل از ظهور مخلوقات فرمود” انّی کُنتُ کنزاً مخفیّا و اَحببتُ واَعرَف” اینست و جز این نیست که من گنج مخفی بودم که دوست داشتم خود را معرفی کنم. پس عالم حجاب را در محجوبیت سرّ خود ، با عدد ۵ نور باطن و ۱۴ نور ظاهر ظهور داد. و همه عوالم را در عالم دیگر پیچید. قال الله تعالی”یولِجُ اللیلِ فی النهار و یولِجُ النهارِ فی اللیل”(سورة حدید آیة ۳) فرمود شب را از درون روز و روز را از درون شب ظهور داد. (زن را از درون مرد و مرد را از درون زن پدید می آورد)
فلاسفه و عرفا در مورد معراج رسول الله(ص) می گویند: عوالم مثل لایه های پیاز در هم پیچیده است و صعود از آنها انجام نمی شود الا به پاره کردن لایه ها. پس پروردگار عالم برای او خرق التیام کرد. یعنی لایه ها راپاره کرده و عوالم را شکافت و حضرت از عالم ماده به عالم ملکوت و جبروت و کرسی و عرش و بهشت و جهنم تا به بالاترین عالم که عالم قرب است و حد آن را پروردگار عالم می فرماید “قابَ قوسین او ادنی” نزول اجلال فرمود و با کنار زدن حجابها تا حدودی اسرار را برای آدمیان آشکار فرمود.
پس دنیا که عالم اسفل السافلین است ظلمانی ترین عالم است که لیل نامیده شده است (شب و تاریکی).پس تمام دنیا شب است، و برای رسیدن به یوم القیامت که روز است باید حجابها را با عمل به نورِ هدایت که همان قرآن کتاب آسمانی است و شیعه شدن به وجود ۱۴ معصوم (ص) که هادی صراط مستقیم است کنار بزنیم تا به صبح پیروزی و قبولی عمل و رو سفیدی در محضر مولا نایل شویم .
جلوه جمال و جلال پروردگار در زنان ومردان
راستی هر چیز که قیمت و ارزشی دارد، در پرده حجاب قرار می گیرد .خداوند متعال بهترین مخلوق خود انسان را خلق کرد و فقط به او قابلیت داد تا محرم اسرار او شود و معرفت به خالق خود پیدا کند و از عالم صفر(اسفل السافلین) به اعلا برود و تنها او قابلیت پیدا کرد که خالق سبحانه و تعالی او را به صورت اسم مبارک رحمان خود خلق کند و ایشان را مجرای رحمت خویش قرار داد تا ظرف علّم الاسماء او شود و ظرف وجودش مذکر وی گردد (یعنی ظرف ذکر اسماءالله)و خلیفة او در زمین گردد، جاعلٌ فی الارضِ خلیفه. پس چگونه می توانیم شاکر مولای خود شویم. شکر میسر نمی شود الا اینکه به معرفت حقیقت خلقت خود برسیم تا خدای خود را بشناسیم و اولیای خود را تبعیّت کنیم ، چه زن باشیم و چه مرد.پیامبر اکرم (ص) فر موده اند: من عرف نفسهُ فقد عرفه ربهُ.
از قول پیامبر بزرگوار(ص) آمده است، اول عالمی که خلق شد، عالم حُبّ بود (عدد کلمه حب برابر ۱۰ می شود که همان عشر است) و آن نهایت محبت مولا به مخلوقاتش است که همه ظهوراتش و جلوه هایش از باب رحمت و برای همه موجودات در دنیا (رحمت رحمانیت) و بالاخص انسانهای مؤمن در آخرت (رحمت رحیمیت) را شامل می شوند.
محبت مثل ملات بین دو آجر در ساختمان سازی است، که اگر نباشد هرگز بنایی به پا نخواهد شد و خدای مهربان کانون این محبت را در قلوب بندگان خود مخصوصاً جامعه زنان به ودیعه گذاشته است و شاید به خاطر این ودیعه زنان را مربی نسل آینده در هر زمانی برای فرزندان خویش قرار داده است. و زینت داد محبت خویش را به مردان و زنان که آنها جلوه جمال(زنان) و جلال(مردان) شوند تا عرصه عظمت آیات کمال خویش باشند. این دو جلوه هر دو در هم پیچیده اند و جدا شدنی نیستند در حالیکه زنان ظاهراً جلوه جمال هستند باید در قلب خویش جلوه جلال عظمت او باشند و مردان که جلوه جلال را در ظاهر حفظ می کنند باید قلبشان جلوه جمال حق باشد.راستی یعنی چه؟
من درس را اینگونه از زبان حق تعالی باز می کنم، هنگامیکه حضرت آدم (ع) خلق شد پروردگار عالم در قلبش علم اسماء را قرار داد و ایشان مذکر یعنی ظرف ذکر شد و خلقت ایشان در بهشت بود و بهشت جمال حق تعالی است و آدم (ع) که جلوه جلال عظمت اوست از درون بهشت ظاهر گردید آن هنگام آدم برای انجام تکلیف خود، (جاعلٌ فی الارض خلیفه) باید در زمین قرار می گرفت. پس بهشت او، خلقت جمال در صورت حوا (ع) خلق شد و پروردگار عالم فرمود:
لتَسکُنوا، برای تسکین دادن و سکنی گزیدن و برای رسیدن به آرامش همیشگی خود و فرزندانش ایشان را خلق و همراهش گردانید (زیرا در باطن هر دو یک وجودند اما لازمه زندگی در دنیا زوجیت است) زیرا تمام آنچه که پروردگار عالم به حضرت آدم (ع) عطا فرموده بود دفعتاً به ایشان اعطا شد و به آدم فرمود ایشان مؤنث، یعنی دومی تو است. آدم(ع) خود جلوه جلال بود و قلبش جلوه جمال شد هردو کامل شدند. حوا(ع) خود جلوه جمال بود و قلبش جلوه جلال گشت به هدف بندگی، پس هریک باید در جایگاه عبادی خویش انجام وظیفه می کردند تا بنده او باشند.
آدم (ص) که خود پیامبر حق است، حرکت و پیشوایی جنگ و جهاد و مقابله با تمام ناملایمات و وظیفه سنگین فرقان بودن (جدا کردن حق از باطل) و صفوة الهی به او محول گشت، تا بتواند راه را برای فرزندانش هموار و رسالت خویش را صحیح و سالم به پیامبر بعدی بسپارد. بنابر این با برداشتن حجاب ظاهر کارها بر او هموار گردید تا آینه جمال قلبش بدون حتی یک ذره ظلمت سالم بماند تا تحویل صاحب جمال شود .
حوا (س) که جلوه جمال است باید مسؤولیت سکون و آرامش و برپایی بهشتِ لتسکنوا را برای خانواده خود و همچنین هموار کردن راه را برای پیروان خویش مهیا سازد، پس موظف می شود که جمال خویش را به ظاهر در حجاب سکون قرار داده تا قلب خویش را مذکر جلال حق گرداند. پس ظاهرِ حجاب(۱۴=۱+۴=۵ حلقه بندگی) در اینجا لازمه بندگی و اطاعت پروردگار عالم در ظاهر همه زنان عالم گردید (دُرِّ بین صدف خلقت باقی بمانند).امام خمینی رحمه الله فرمود ازدامن زنان پاک دامن مردها به عروج می روند. وزنان عالمه وفاضله وصبور با یک دست گهوارة فرزندان را تکان می دهند وبا یک دست دنیارا….
در علم حروف، هرگاه بخواهند مخارج حروف را پیدا کنند حرف را ساکن ؛و یک همزه مفتوحه بر سر آن می آوریم آنگاه حرف را می خوانیم مثل ل که می شود (اَلْ) این کلام به این نظر که زنان سکون هستند و از ایشان مخارج حروف یعنی نسلها ظاهر می شوند حال ببینید مرد و زن در کنار هم در حالیکه خلقت هر یک کامل است اما تکمیل کننده یکدیگر هستند، چون نسل آینده ودیعه خداوند به ما می باشد، پس باید با اطاعت مقبول امانت های انسانی را سالم به صاحبش بر سانیم. پروردگار عالم مسؤلیت سه امانت را به دوش زنان گذارده است، یکی محبت بی دریغ نسبت به فرزندان، دیگری باروری حمل تولد فرزندان و سوم تربیت و هدایت آنهارا.
پس برای اینکه این امر بخوبی محقق شود زنان در اطاعت بندگی خود چنان باید عمل کنند که در جایگاه سکون خلقتیِ خویش حلقة بندگی خدا را بصورت کامل در ظاهر وباطن خود جلوه گر, نمایند و حجاب یک مصونیت است نه محدودیت چون می توان با حجاب صحیح در همة امور اجتماعی و خانوادگی مصون از گناه بمانیم و ودیعة جمال حق را بدون لکه ای گناه در حفظ جلال قلبی خود پاک و مبرّا نگه داریم.
تعریف کلمه زن و مرد از نظر حروف:
اسم زن
۱– حرف (ز): آخرین حرف راز و (ن) همان نون ساکن وجود است که در عین پنهانی ، آشکار و در عین ظهور، غایب است. حرف (ز) عدد ابجدش ۷ است که آن کتاب هستی است {کل باطن قرآن در۷ آیه(سوره حمد) و۷ حرف(بسم الله سوره حمد) است} آسمانها ۷ و زمین نیز ۷ است، ۷ نفس و ۷ روز هفته.
دنیا از جنس ماده است پس آخرت نیز ماده است، که گیرنده است و زاینده. نکته ای در ماده است، نزول کتاب هستی زندگی(۷)، در دنیا ماده نازل شده و در اینجا خوانده و عمل می شود و زایش آثارش برای هر شخص الی یوم القیامه است. شاید به همین دلیل است ماده، خیر کثیر است و خیر ماندنی. پس حرف “زا” از حروف جهریه است و از حروف ظلمانی. طبیعتش بادی غربی و از دستة حروف مائیه (آبی) است. لازم به ذکر است که رنگ آبی متعلق به فاطمه زهرا (س) است. در کار شناسی اصل رنگ آبی در دنیا نیست و دو رنگ شبیه یا نزدیک به رنگ آبی وجود دارد) که ملک آن سرفائیل است.
اما (حرف نون) : همان طور که توضیح داده شد عدد ابجدش پنجاه می باشد و جایگاه عددیش ۱۴ می باشد. حرف نون از حروفی است که در بیشتر کلمات قرآن قرار گرفته و بیشترین حرفی است که در کتاب آسمانی به صورت ظاهر و تنوین نوشته شده است و با خود سِرّ معانی را اظهار کرده و خیرات و گنج های وجود قران را ظهور داده است و شاید خود جوهر کلام الله است. در اسرار حروف، ن در جرگة عارفان بنام و خاص (ایه الله) است و ملک آن حولائیل است. طبیعتش خاکی جنوبی و از دستة حروف آسمانی یا هوائیه است.
حرف زا ازحروف جهریه است وباید با صدای بلند ادا شود (مثل خواندن سوره مبارکه حمد در نماز صبح و مغرب و عشا برای مردان) من می خواهم حقوق را برای رضای خدا بنویسم و خدا می داند که جز رضای او نمی خواهم. بنابر این در حقیت دنیا ؛که لیل است و زن هم خود چون ستر است و درحجاب ظهور دارد، باطن لیل میشود. پس سکون در سکون، میشود صدای جهر ؛او (عدد ابجد صدا برابر ۹۵= صاد ،که (ص) خود به تنهایی عددش ۹۰ است (میم=۹۰) و جایگاه عددی آن در حروف الفبا برابر ۱۸ است، و این حقیقت تجلی ظهور خانم زهرا (س) در دنیا می باشد) صاد چشمه ای است در عرش و فاطمه زهرا (س) کوثر است.
یعنی چشمه ای که خیر کثیر است و هرگز تمام شدنی نیست و این اسم یکی از اسما قرآن کریم است و نام سوره ای است در قرآن که تقریباً تمام کلماتش یک بار در قرآن ظاهر شده است و این سرّ دُرّ یکدانة پروردگار عالم سیّده النّساء العالمین است، که چهرة ایشان بر هیچکس عیان نگشت ولی صدای زندگی و عمر پر برکتش الگوی تمام جهانیان الی یوم القیامت گردید.
عدد کلمه لیل برابر ۷۰ است، برابر با حرف (ع) که عین خود در معنا، چشم و چشمه می باشد. همانطور که خانم زهرا (س) حقیقت لیل بود او خود لیل را به پا می داشت تا مهتاب نورش در پس پردة ظلمت شب به تمام ستارگان عالم نور بخشد و به تمام جماد و نبات، رنگ و طعم دهد و مُقدم در طلوع حرکات شود. او با قیام لیلش دنیا را که باطناً اسفل و تاریک است، ارتقاء درجه می داد تا ساکنان دنیا بتوانند خود را به اعلای صبح بکشانند و شمس وجود بتواند از درون سَحَرَش طلوع کند. چنانچه تولد ائمه (ع)، در سحرگاه بود و همه با وجود خود طلوع را آوردند و چنانچه قدر در لیل نازل شد(انّا انزلناهُ فی لیلهُ القدر) و احیا گرفتن در شب است، یعنی تمام عمر ما یک شب است.
پس احیا برای گرفتن قدر بسیار واجب است تا مرده هایِ وجودِ خود را زنده کنیم و در نور مهتاب ولایت قد بکشیم و صورت و سیرت انسانی پیدا کنیم تا در چشمه لیل (عین) چشمه ها و عیون دل را به رازهای آفرینش خود بینا کنیم تا در طلوع صبح خود از وَتر (تَری) حقیقت گذشته و در جایگاه رضوان پروردگار عالم جایگزین شویم و آن یوم القیامت است. معراج پیامبر (ص) در شب بوده است (سوره مبارکه اسراء آیه ۱)، و در حقیقت لیل چادر روز است. بانوانِ شیعه زهرا(س)، اگر بخواهید به گنج وجود خودتان که همان سکون و بهشت آفرین بودنتان است، برسید باید بنده مطیع
خدا و شیعه وجود مقدس ۱۴ معصوم (ع) مخصوصاً فاطمه زهرا (س) باشید…..اما کلمة زن ,همانطور که برای کلمة استثنایی نساء گفته شد .عدد ابجداسم زن برابر۵۷ می باشد. این عدد یکی از اسرار اعداد است که در درس عرفان عدد نه ودر عرفان عدد ده توضیح داده ام اما اشارة کوچکی می کنم ,که همانطور که می دانید ؛فقط وفقط امر المومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام هم کفو وجود مقدس خانم دو عالم فاطمة زهرا سیدة نساء العالمین است. وجود نازنین آقا سید الوصین علی (ع) در عالم سِّر همزة ِوجود است.
زیرا او نطق الله است وصدای(باطن صدا خودِ خانم است) نطق با حرکت همزه می باشد. وعدد ابجد کلمة همزه برابر ۵۷ می باشد؛؛ و۵۷ برای کلمة زن می شود زبُر وبینة آن هم می شود ۵۷ .زمانی که می خواهیم بینه را در بیاوریم حروف اسم را بصورت بسیطی یعنی دو حرفی یا سه حرفی که خوانده می شود می نویسیم,مثل حرف ز می شود زا وحرف ن می شود نون پس (ز+ن=۷+۵۰=۵۷)می شود زبُر و(ا=۱+ون=۵۶=۵۷)می شود بینه ,یعنی بیان کنندةِ زبُر حال ببینید ؛توازن زیبای این نام که افتخار ما زنان در جلوة نام تنها زن انسان کامل فاطمة زهرا صلوات الله علیهم اجمعین است.
در ۷ آیة مبارکة قرآن کلمه حجاب و حجاباً آمده است. قال اللهُ تعالی “قُل للمؤمنین یغضُّوا مِن ابصارهم و یحفظوا فروجهم” پروردگار عالم اول به مردان خطاب حجاب فرمود، فرمود: پیامبرم، به مردان مؤمن بگو که چشمهای خود را از نگاه ناروا به نامحرمان بپوشانند و حفظ کنند فروج خود را از نامحرمان. چون به نظر من آقایان از راز حجاب جدا نیستند و همانطور که گفته شد، حجاب شیعه شدن به وجود مقدس معصومین (ع) یعنی ۱۴ است و حجاب مردان بسی سخت تر از حجاب زنان است چراکه آنان باید چشمان خود را از نگاه نامحرم بپوشانند (لیل وجودشان).
آنها باید در آینه جلال ظاهر خود هرگز جمال پاک قلبشان را لکه دار نکنند، پس جز حریم حلال دایره دید آنها بالا نرود و برای حفظ نگاه خود مستلزم آن است که جذب نگاه هم نکند، پس حفظ فروج بر او واجب است. اگر خود را طالب نگاه نسازند و حجابِ در حد خود را حفظ کنند، خود به خود عرضه ای که نباشد، تقاضایی هم در پی آن نیست. امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند: دنیا سه بار با تمام زینتش به من عرضه شد، و به دنیا نگاه نکردم و فرمود به دنیا گفتم که تو را سه طلاقه کردم.
خودتان می دانید که دنیا نظیر دیگری ندارد که محلل بیاورد. و هرگز دنیای هوای نفس در علی و همسر و پسر عمّ و فرزندانش نفوذ نکرد. در آیة ۱۲۹سورة مبارکة نساء خداوند خطاب به مردان می فرماید “ولن تستطیعواان تعدلوا بین النساء و لو حرصتم فلاتمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقه و ان تصلحوا و تتقوا فان الله کان غفوراًرحیما” شما هرگز نمی توانید عدالت را (از نظر محبت قلبی) میان زنان به پا کنید هر چند کوشش نمایید ولی میل خود را به کلی متوجه یک طرف نسازید که دیگری را بصورت زنی که شوهرش را از دست داده درآورید و اگر راه صلاح و پرهیز پیش گیرید خداوند آمرزنده مهربان است.
لن در این آیة مبارکه به معنای هرگز ابدی است. هرگز شما نمی توانید در محبت دلتان عدالت داشته باشید پس دید خود را فقط به یک زن روا بدارید و حریم خود را بعنوان بندگی حفظ کنید. و این در تعریف حرف “ز” از کلمه زن بود و چون “ز” از حروف ظلمانیست و نون از حروف نورانی، ظلمت همان حجاب است که بر ظاهر نون نور وجود زن پوشیده می شود تا در جایگاه بندگی خویش تجلی کند (ن، باطن جمال اوست).
حرف نون در کلمه زن: دو حرف در حروف عربی دو مخرج تلفظی دارد: ن و م. یک مخرج در دهان و یک مخرج در بینی که به آن غُنه می گویند وحرف ن یکی از استثناها است، درحالی که نوشته نمیشود ولی خوانده می شود یعنی بصورت تنوین می آید و پشت تمام حروف الفبا کار می کند. پشت شش حرف حلقی (ح خ ه همزه ع غ) اظهار و پشت شش حرف(ی ر م ل و ن ) ادغام و پشت یک حرف(ب) قلب به میم میشود. و پشت پانزده حرف اخفا (بقیه حروف)
این حقیت کلی درباطن، مخصوص بانوی دو عالم حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها می باشد. بقیه زنان درجلوه وجود ایشان قرار می گیرند حال معنا را درک کنید و به این همه نعمت شاکر باشید. (کاش مجالی بودتا در وصف این حرف بیشتر بنویسم)
فقط بگویم که عدد ابجد حرف نون پنجاه است و اگر این عدد را در جایگاه الفبایش ببینید برابر با چهارده است، که عدد حجاب خواهد شد.
عدد ابجد بهشت هفتصد و هفت میشود، اگر ارقامش راجمع کنیم میشود چهارده و اگر چهار را با یک جمع کنیم میشود پنج که همان حلقه بندگی می باشد. امیدوارم متوجه کامل معنی برای شناخت خودمان بشویم. این حقیقت وجود خانم دو عالم سیده نساءالعالمین(س) است که او راضیه و مرضیه است وزینت این بهشت معصوم پنجم، حسنین (ع) است. سیدی شباب اهل جنه(چهارده معصوم علیه السلام) همه در حلقه نون (بندگی) قرار دارند که همان ظرف بهشت است.
تمام خوبان عالم با رمز “راضیهً مرضیه، فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی” وارد بهشت می شوند. شایداین سِرّ است که حضرت رسول (ص)می فرماید “زهرا(س)ام ابیهااست” و شاید سِرّ دیگری فاش میشود. پروردگار عالم به مریم(س) حضرت عیسی(ع) را عطافرمود. پس بدانید ای اهل عالم که پروردگار جل جلال شأنه به بهترین مخلوق خود (حبیب الله مصطفای وجود) یک دختر عطا فرمود و یک سوره در شأن مقام ایشان نازل فرمود: “بسم الله الرحمن الرحیمانا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر* ان شانئک هوالابتر” و کل قرآن را کوثر نامید (خیرکثیر).
در حروف مرد، از نظر صفات حروف دو حرف اول آن (م،ر) نورانی و حرف سوم که دال است ظلمانی می باشد. همانطور که گفته شد، ظاهرش جلال است و نورانی و احتمالاً بدون حجاب اما در باطن به حرف دال که ظلمانی است باید جمال را نورانی کند و برای حفظ ادب بندگی، دال خود دلالت بر نگه داشتن آن دو حرف نورانی می کند.
برحسب ظاهر و اهمیتی که عموم عرف مردم به کارهای آقایان می دهند، غلطهایشان کمتر دیده می شود و این خطر بزرگی است برای جامعة مردان مؤمن. که اگر بخواهند محرم راز بندگی پروردگار عالم شوند، باید در حلقة بندگی، چشم و گوش و دهان و همه وجود خود را محبوس در حلقة بندگی کنند و این معنی یحفظ فروجهم می شود.
همواره به مردان لقب آقا داده می شود و حروف کلمة آقا همة حروفش نورانی است زیرا که یک مرد مؤمن به عدد باطن خود می رسد و آن عدد۱۰۲ و برابر با عدد کلمه اعلا می باشد وآنگاه می تواند جمال قلبش را سالم نگه دارد. یعنی تازه شیعة مولا علی(ع) می شوید که او علی اعلا(ع) است و بنام او و به شیعه بودن او و صادق شدن بین ظاهر و باطن خویش می توانید پرده گشای به اعلا رفتن خانواده خویش و نیز خویشان شوید و در جایگاه عددی خود قرار گیرید که جایگاه عددی کلمه آقا می شود ۲۱این عدد جایگاه عددی عدد یکِ به حروف است.اینجاست که آقا در جایگاه حروفی هم کفو زن می شود, که جایگاه حروفی اسم زن هم برابر ۲۱ می شود.
و آن حیات طیب است. زیرا گیرندة قدر می شود و قدر خود را می فهمد. این اسرار حجاب است که با زحمت و با کنار زدن آن، باعث ترقی و تعالی روح و جسم زن و مرد می شود. اما زن اگر بخواهد به حقیقت بندگی خود رسد, باید به کلمه نساء (حروف ن،س،ا نورانی میباشند) نائل شود یعنی در دو دنیا خانم باشد. نکته بسیار مهم و قابل توجه اینست که هدف و به مقصد رسیدن حقیقت بندگی، گرفتن درجة خلیفه الهی است و آن میسر نمی شود الا به رضایت خدا.
عالمان علم حروف اقرار دارند که مقام فوق در باطن رسیدن به حرف الفِ وجود است. چون صفات الف به گفته ائمه(ع)، گرفته شده از صفات الهی است. کلمه نسا به عدد ابجد معادل ۱۱۱ و برابر با حرف الف می شود و تنها سوره ایست که این حقیقت را در میزان حرف الف جلوه می دهد. اگر کلمه نسا را با همزه بنویسیم نساء، عدد ابجد همزه بسیط(ه،م،ز،ه) برابر۱۱۰ است.
ن س الف همزه
۵۰ + ۶۰ = ۱۱۰ (۱۱۱) ۱۱۰
قامت الف که کل عدد کلمه نسا بود، خود در وسط چنان میزان کننده قرار می گیرد که از دو طرف حروف به یک میزان اعداد را حفظ می کند(۱۱۰)که فقط فاطمه زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) دو کفه این ترازو هستند و قامت الف که خود عدد ابجدش یک است، با هر طرف که جمع شود، جلوه ظهور الف می باشد که سرّ الف در این زوجیت است. واللهُ اعلم
تمامی زندگی جسمانی و روحانی مردان از دامن زنان جلوه می کند تا به تعالی وجودی خود یعنی به قامت الف برسند. چنانچه پیامبر(ص) می فرمایند: فاطمه (س) ام ابیهاست. پس الف جلوه نمی کند الا به وجود سیده النساء العالمین(س) در بقیة آیة مبارکه در سورة نور امر حجاب به زنها می شود و می فرماید “قل للمؤمنات …” که امر می کند پروردگار عالم به زنهای مؤمن که چشمهای خود را از نگاه های ناروا به نامحرمان بپوشانید و فروج خود را از نامحرمان حفظ کنید.
اگر بخواهم حروف را معنی کنم همین قدر بگویم که بانوان محترم تمام وجودشان چشم است (به حقیقت لیل) و نور و چون جمالند پس عدد کلمه حجاب(۱۴) به عنوان بندگی کامل و یحفظوا فروجهن حلقة بندگی می شود (۱+۴=۵) که از سر تا به پای او را که نور است حفظ می کند. شاید بهتر است اینطور گفته شود، شعله بدون حباب هرگز نمی تواند به طور کامل اثر بخشی خود را نشان دهد، بنابراین دود می کند. و حباب، مشکات وجود است و حقیقت وجود را به صورت جامع و کامل منور می سازد.
دو نتیجه می گیریم: اول آنکه با حجاب صحیح جمال خویش را برای رضای خدا بدون سیاهی گناه ، حفظ کرده ایم و رو سفید در محضر حق وارد می شویم و دوم آنکه اگر حجاب ظاهر را برداریم مثل آنکه حباب را برداشته و چراغ بدون مشکات جمال ظاهرت را ظلمانی و جلال قلبت را از میان می برد و آینه وجودت می شکند.
در زمان حیات خانم سیده عالم، روزی از شخص یهودی حضرت مقداری گندم یا جو برای مستمندان گرفتند که نان بپزند و در مقابلش چادر خود را به ایشان امانت دادند. در نیمه شب زن یهودی بر خواست و برای کاری به غرفه شوهر نزدیک شد نور عجیبی به آسمان می رفت و عطری خوشبو فضا را معطرکرده بود تعجب کرده و نزد شوهر آمده و گفت چه آوردی؟ ایشان فکرش نرسید و باور نکرد زن دست شوهر را گرفت و به غرفه برد مرد نگاهش افتاد به چادر حضرت زهرا سلام الله علیه و شروع کرد به گریه کردن و داستان را گفت همانجا هر دو مسلمان شدند و فردا فامیلهای خودرا آوردند و هفتاد نفر آنها مسلمان شدند.
پروردگار عالم یک بار پرده حجاب باطن را از روی چادر زهراسلام الله علیه برداشت و حقیقت عمل خالص ایشان را که اطاعت محض پروردگار عالم است به پیروانش نشان داد یعنی آیة قرآن نور است و اسم مبارک قرآن هم نور پس به عمل کننده به آیات قرآن نورٌعلی نور می دهند و این نور هدایت است. بنابراین حجاب باید در جامعه هدایتگر باشد نه منحرف کننده پس حجاب، دل بخواهی نیست و باید روی الگوی خدایی باشد (قرآن واهل بیت (ص). خواهران عزیزم چه شده که غربیها دل سوزتر از پروردگار مهربان شده اند که به شیعه های زهرا(س) جهت میدهند وآنها را از شاخه های بهشتی قرآن و از امام زمانشان جدا می سازند؟!!!
قیمت هر انسان مومن به محکم بودن وثابت بودن در عقیده و نفوذ ناپذیری هر شخص می باشد راستی طلا چرا همیشه قیمتش به روز است و در همه زمانها زینت گوش و گردن و دست و حتی پا و زینت در و دیوار می باشد چون فلزی است نفوذ ناپذیر و هرچه خالصتر باشد قیمتش بیشتر است. پس بدانید در قیامت و حتی در قبر مزد نفوذ ناپذیری خود را می گیرید کسانی که خالص شده اند و هوای نفس نتوانست در آنها نفوذ کند آنها در قبرهم بدنشان تا قیامت صحیح و سالم میماند و این درسی است برای زنان و مردان مؤمن نتیجه اینکه خودت را بشناس! که تمام گوهرهای دنیا ارزش یک نَفَس تو را ندارد و مولای مهربان فرمود همه نعمت های زمینی و آسمانی خود را برای تو آفریدم و تو را برای بندگی خودم.
قال الله تعالی “ان الله اشتری من المومنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنه” (سوره توبه آیه ۱۱۱) می فرماید بهترین خریدار منم پس به دشمن خودت نفروش و من بهترین دوست تو هستم چون قیمت تورا او میداند. زیرا اوست که بهترین بندگان خودرا برای هدایت ما فرستاد و آن عزیزان جان خود را در راه رضای او دادند و گناه نکردن، خود جهاد فی سبیل الله است و بالاترین جهاد، جهاد با نفس اماره می باشد روزی حضرت رسول (ص) ثواب جهاد را برای مردان می فرمود خانمی برخواست وگفت یارسول الله چرا ما از این ثواب محروم باشیم، حضرت فرمودند:
جهاد المرء حسن التبحر. یعنی یک زن با ایمان اگر به وظایفش عمل کند در تمام عمرش در جهاد است. امیدوارم معنا را درک کنید. اگر یک خانم همانطور که گفته شد امانتهای محول شده را سالم به مولایش تحویل دهد آنگاه مزد خود را که بهشت زیر پای اوست بگیرد، به مقام رضا می رسد اوست که بقول امام خمینی رحمه الله بایکدست گهواره راتکان می دهد و با یک دست دنیا را. از دامن مادران است مردان بزرگ. و زنان خود سُکان دارند تا کشتی خانواده به سلامت به ساحل نجات برسد.
همیشه از اول خلقت کنار مردان بزرگ خانم بلند مقامی بوده است. درکنار آدم علیه السلام، حوا(س) و در کنار ابراهیم(ع)، هاجر(س) و در کنار حضرت محمد (ص)، حضرت خدیجه (س) و در کنار حضرت علی (ع)، حضرت زهرا(س) و در کنار حضرت امام حسین (ع)، حضرت زینب (ع). همیشه زنان سربازان گمنام و ایثارگرانی هستند که زمینه هر نوع پیروزی و شکوفایی را برای مردان فراهم کرده اند.
چنانچه حوا(س) یکی از زنان بهشتی و مادر جسمانی تمام زنان و مردان عالم است الی یوم القیامت و آسیه (س) تنها زنیکه بدون گناه در بیت فرعون به مقامی رسید که دامنش مهد تربیت موسی زمانش گردید و او در مقامیست که تمام بندگان گنه کار در شبهای احیاء خداوند را قسم می دهند به وجودش، تا مگر خداوند از گناه ایشان در گذرد و حضرت مریم تنها زنیکه خداوند برگزید تا بدون پدر به او پیغمبری فرزند دهد و اول شهید اسلام خانم سمیه، مادر عمار یاسر (رحمه الله) می باشد
و اول کسی که زمین برهوت مکه را به سعی صفا و مروه اش زم زم مزد گرفت و مهد آبادی جان جهانیان گردید هاجر بود و اول کسی که تمام ثروتش را به پای اسلام و قرآن، مهریه قرار داد خدیجه (س) بود و کمک رسالت پیغمبر زمانش گردید و اول زنی که شفاعت کبری شامل حالش، و کوثر قرآن باطن وجودش، و حقیقت قدر در لیله جانش و دامن مطهرش،ام همه معصومین و طاهرین عالم و تنها کسی که دامن شفاعتش کل صراط عالم را به جلوه هجده هزار منزل دنیا پر می کند و آنچه از زن و مرد قابل شفاعت باشد
به پیوستن دامن او به رضوان الهی نائل می شود و تنها کسی که واسطه خلقت و واسطه رحمت و معنای وجود است که رضای خدا در رضای اوست و غضب خدا در غضب او و نیز تنها کسی که بعد از پیغمبر (ص) ملک جبرئیل بر او نازل می گردید، کسی نیست جز فاطمه زهرا سیده النساء العالمین (س) که افتخار همه ما زنان شیعه و محب اوست و تنها کسی که حق کامل رسالت امام حسین (ع) و رسالت عاشورا و بر پا داشتن حقایق قرآن و اهل بیت را با تحمل مصائب و رنجها به کامل ترین صورت و زیباترین جلوه به انجام رساند زینب (ص) بود. پروردگار عالم دامن زن را مهد تربیت مردان بزرگ قرار داد که بهشت زیر پای مادران است اما چگونه مادرانی؟
معارف کلمه ی لباس برای زنان و مردان
کلمه جلباب که بیشتر مفسرین چادر معنی کرده اند (سوره مبارکه احزاب آیه ۵۳) عدد ابجد این کلمه ۳۸ است که اگر ارقامش را باهم جمع کنیم میشود ۱۱که برابر عدد حج است. و در جایگاه عددیش میشود ۲۰ معادل حرف (ک) که جایگاه عددیش در الفبا ۱۱ است و ۱۱= حج. پس یک خانم مؤمنه در لباس حجابش مُحرم میشود. یعنی همیشه در لباس احرام قرار دارد (حجاب یعنی جدا کردن حق از باطل).
لباس مردان اگر پیروی از لباس پیامبرگرامی (ص) باشد عبا میشود که عدد ابجد آن۷۳ میشود و جایگاه عددی آن در حروف الفبا ۱۹می باشد که معادل ۱۹ حرف بسم الله الرحمن الرحیم است یعنی یک آقا با این لباس در حجاب حروف بسم الله قرار می گیرد خوب فکر کنید که با این حجاب نفوذ شیطان از هر نظر منقطع میشود.
شاید روزی که لباس سفید کفن را به تن ما می پوشانند (به شرط قبولی لباس حجاب دنیا) آفیت باشد که آن حقیقت لباس تقوا است. عدد ابجد کلمهء لَبَسَ که ریشة کلمة لباس است، معادل ۹۲ می باشد که برابر است با اسم مبارک محمد(ص) وجایگاه عددی کلمة لباس برابر عدد ۳۰ میباشد، یعنی پوشش قرآنی عدد ۳۰ برابر با حرف (ل) می شود و آن مجرای توحید است
یعنی (لا اله الا الله) (یک = ی+ک=۱۰+۲۰=۳۰ ). فاطمه زهراء سیده نساءالعالمین(س) کوثر وجود و حقیقت به معنا رسیدن نور و هدایت کل قرآن است (او خود نون ساکن وجود است) هنگامی که وجود انسانی بخواهد با عمل ورود در آیات قرآن کریم داشته باشد، (نون ساکن وجودش که همان ظرف ایمان وعقیده وقلب ،گوهر وجود او باید پشت حرف باء بسم الله قرار بگیرد اگر توانست قلب خود را منقلب میم سازد، یعنی من حیوانی خود را (نفس اماره) پشت باء بسم الله ذبح کند آنگاه صورت انسانی یافته تا بتواند
عامل به آیات قرآن گشته وسیرت خویش را که همان صورت عمل انسان است با زینت اخلاق قرآنی به فضل پروردگار عالم از ظلمات جدا شود و به نور هدایت بپیوندد یخرجهم من الظلمات الی النور. معنی دیگر مثل عمل قلب در بدن است که خون کثیف سیاه را بعد از جدا کردن ظلمتش به خون سرخ وحیات بخش منقلب میکند. در اینجا اگر هر چه قدر کار قلب نقص داشته باشد آلودگی را در تمام گردش خون جریان داده و کل بدن را بیمار می سازد(یعنی حرف نون ساکن قلب ما در عمل بندگی خودش طبق نسخة حکیم یعنی قرآن ،کامل قلب به میم نشده است)
حضرت زهرا (س) بدون نقص، کل عالم به وجودش قلب شد آثارش یازده وجود نورانی معصوم(ع) جلوه کرد و همان طور که خودش بدون نقص است آثار و فرزندانش کل نور. و هادی امت هستند الی یوم القیامه، پس نتیجه میگیریم زنان در جامعه و در خانواده حکم حکیم را دارند که اگر در جای خود عمل خویشتن را در حالت اخفاء و اظهار و ادغام و قلب شدن صحیح انجام دهند، گناه و حرام و ظلمتها جای خود را به نور داده و حقیقت بهشت که همان آرامش واقعی است (لتسکنوا) جایگزین می شود. (انشاء الله) همان بندگی خداست.
اگر هر چه قدر این اعمال نقص داشته باشد، جهنم هوای نفس شعله ور میشود و دود سیاه گناه آن راه رسیدن به حقیقت بنده گی را به خود و دیگران می بندد (خود سوزی) اما من به دختران و پسران عزیزم و به تمام زنان و مردان آزاده میگویم برای گرفتن مظلومیت حق خود راه را به اشتباه انتخاب نکنند و با بیرون رفتن از حدود بندگی مولای خود و گناه و عصیان کمبودهای خود را جبران نکنند و آخرت خویش را به خطر نیندازند. پس حجاب صحیح همان عبادت و اطاعت پروردگار عالم است (زنان و مردان) و حجاب باعث مصونیت از خطرات ظاهری و سپر ایمان از تیر نگاه شیاطین و وسواس است. پروردگار عالم در قرآن کریم به زنان مؤمن می فرماید: حجاب خود را به طور کامل حفظ نمایید تا از آسیب قلبهای مردان مریض در امان باشید.
حضرت زهرا (س) یک الگوی کامل (اسوة حسنه) است که در حقیقتِ سیده نساء تجلی کرده است. (اسوه به معنای الگوی قابل تقلید برای همه) و الگوی دیگر (اسوهء حسنه) دختر ایشان را قرار داد (حضرت زینب(س)) و به ایشان امر شد در کنار امام حسین(ع) بطور علنی در جامعة زمان خود حضور پیدا کند و در کنار امام زمانش وظیفة سنگین حمایت از ولایت را داشته باشد و بعد از شهادت ایشان تا روز اربعین امام حسین (ع) ایشان با تمام زنان اسرای کاروان، به بهترین وجه بدون یک گناه و خطا و یا ترک واجبات انجام وظیفه کرد.
امروز شما مسلمانان و شیعیان مدیون صبر و استقامت و پیام رسانی صحیح حضرت زینب(س) هستید که خبر مظلومیت خون پاک امامش را به گوش جهانیان الی یوم القیامت رسانید. امام سجاد(ع) می فرماید: در تمام زمان اسارت و در تمام مصیبتها ندیدم عمه ام زینب(س) حتی نماز شبشان ترک شود فقط در شب یازدهم محرم روزی که عاشورا بر او تمام شد دیدم نمازش را نشسته خواند. پس زنان مسلمان، چرا از این الگوهای بزرگ خود فاصله میگیرید؟ ما می توانیم زنانمان را از اسارت فکرهای جاهلیت که هنوز هم در قلب خیلی ها حاکم است با طرز صحیح و اسلامی تربیت و رهبری کنیم.
سرافرازانه در کنار امام زمانمان (عج) ولایت و قرآنمان را حمایت کنیم به شما جامعه زنان می گویم بیائید بر علیه فرهنگ شیطانی غربیها و شرقیها قیام کنیم با حجاب صحیح و سِرّ و راز باطن حجاب خود را به اوج ترقی علمی و عملی رضای خدا برسانیم. تا همه زنان غرب ببینند چطور در اسارت هوسبازانی هستند،که بعد از استفاده همانند تفاله آنان را در زباله دان می اندازند. زنها باید با رسیدن به قدرت درون خود ضعف ظاهر را بپوشانند. همیشه بدانید که قدرت با ضعیف است و سؤال از شاگرد و جستجو برای کاوشگر. محقق کسی است که به حقیقت واقعی میرسد. افتخار می کنیم که زن خلق شده ایم و امیدواریم بتوانیم که در این عرصه کمال تلاش خویش را به کار گیریم.
یک نوید به شما میدهم به عنوان اسرار علم اعداد و حروف هنگامیکه آقایمان امام زمان(عج) ظهور پیدا میکند ۳۱۳ یار= (اسم نرجس به عدد ابجد) با او ظاهر میشود که پنجاه نفر از آنان خانم هستند که ظاهرا” شاید فکر کنید تعداد آنان خیلی کمتر از آقایان است اما با حقیقت حروف که گفته شد ۵۰ برابر با حرف نون است که جایگاه بهشت است و جالبتر اینکه۵۰ برابر است یا کلمه کل(ک+ل=کل)به عدد ابجد (۲۰+۳۰=۵۰) نفر هستند ولی کل هستند) “ان اکرمکم عند الله اتقیکم”(س.حجرات آیة۱۳) بزرگوارترین و با افتخارترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شماست (الحمدلله رب العالمین).
در معرفت این کلام باید بگویم که آبروی هر مرد با ایمانی خانوادة اوست و آبروی هر مملکتی ناموس اوست. ناموس چیزی است که همه مردان با غیرت برای نگهداریش تا مرز جان ایستادگی می کنند وگاهی جان می بازند. علی (ع) در نهج البلاغه درکسوت شیعیان می فرماید: غیرت برای مردان، ایمان است برای زنان مؤمن پوشش و حجاب صحیح است و براستی این کلمات گوهر است. بر هر خردمندی روشن است که هیچ حاصلی از دانشگاه دنیا برای انسانها از معرفت به پروردگار عالم برتر و والاتر نیست و ارزش هر کسی به معرفت اوست چنان که معرفت خواجه لولاک از همه بیشتر و قرب و مقامش نیز از همة خلایق برتر است و والاتر. در حدیث قدسی آمده است: اگر زهرا را خلق نمی کردم محمد و علی (ع) را نیز خلق نمی کردم.
اصولآ تشکیل جهان و خلقت انسان برای معرفت حضرت منان است و حقتعالی برای ارسال رسل و انزال کتب و اتمام حجت، اسباب معرفت را تکمیل و به کمال رسیدن را، با آیات به متفکران معرفی نموده و در آخرین کتابش فرمود”سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق” بزودی آیاتمان را در بلندیها و در نفس هایشان به آنان می نمایانیم تا برایشان روشن شود که آن بدرستی حق است. زن در بُعد روحی و جسمی از همان گوهری آفریده شده که مرد آفریده شده است که هر دو جنس در جوهر و ماهیت یکسان و یگانه اند و تمایز و فرقی در حقیقت و ماهیت میان زن و مرد نیست.
قرآن به صراحت از این حقیقت پرده بر می دارد. “یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها” ای مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را نیز از او آفرید و از آن دو، زنان و مردان بسیاری پراکند، پروا دارید. (سورة مبارکة نساء آیة ۱) “هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها” اوست آن کس که شما را از نفس واحدی آفرید و جفت وی را از پدید آورد تا بدان آرام گیرد(اعراف،۱۸۹). بنابر این زن در آفرینش از همان جوهر و گوهر مرد است و اندیشه یکسانی و یگانگی ماهیت زن و مرد، اندیشه قرآنیست که از آیات الهی به روشنی بدست می آید.
از امام صادق (ع) از آفرینش حوا (س) سؤال شد که برخی می گویند :خداوند حوا را از دنده پایین و چپ آدم آفرید. امام (ع) فرمودند: خدا منزه و برترست از این نسبت. آن کس که چنین می گوید می پندارد که خداوند قدرت نداشت برای آدم همسری از غیر دنده اش بیافریند. پس می فرمایند : پروردگار عالم از فضائل طینت آدم حوا را خلق نمود. پس خلقت هر وجودی در باطن اسمائی خود باید به مسمای خلقتش برسد تا شاکر پروردگار خویش باشند.
اسم زن
۱– حرف (ز): آخرین حرف راز و (ن) همان نون ساکن وجود است که در عین پنهانی آشکار و در عین ظهور غایب است. حرف (ز) عدد ابجدش ۷ است که آن کتاب هستی است (کل باطن قرآن در۷ آیه و۷ حرف است) آسمانها ۷ و زمین نیز ۷ است، ۷ نفس و ۷ روز هفته. دنیا از جنس ماده است پس آخرت نیز ماده است، که گیرنده است و زاینده. نکته ای در ماده است، نزول کتاب هستی زندگی(۷)، در دنیا ماده نازل شده و در اینجا خوانده و عمل می شود و زایش آثارش برای هر شخص الی یوم القیامه است.
شاید به همین دلیل است ماده، خیر کثیر است و خیر ماندنی. پس حرف “زا” از حروف جهریه است و از حروف ظلمانی. طبیعتش بادی غربی و از دستة حروف مائیه (آبی) است. لازم به ذکر است که رنگ آبی متعلق به فاطمه زهرا (س) است. در کار شناسی اصل رنگ آبی در دنیا نیست و دو رنگ شبیه یا نزدیک به رنگ آبی وجود دارد) که ملک آن سرفائیل است.
اما (حرف نون) : همان طور که توضیح داده شد عدد ابجدش پنجاه می باشد و جایگاه عددیش ۱۴ می باشد. حرف نون از حروفی است که در بیشتر کلمات قرآن قرار گرفته و بیشترین حرفی است که در کتاب آسمانی به صورت ظاهر و تنوین نوشته شده است و با خود سِرّ معانی را اظهار کرده و خیرات و گنج های وجود قران را ظهور داده است و شاید خود جوهر کلام الله است. در اسرار حروف، ن در جرگة عارفان بنام و خاص (ایه الله) است و ملک آن حولائیل است. طبیعتش خاکی جنوبی و از دستة حروف آسمانی یا هوائیه است.
(۲)- اِمراَه (مرآت): که زنان در زبان عرب به این نام خوانده می شوند. مراَه به معنی آینه است، به یک جهت همان جمال است و باطنش به یک معنی برمیگردد و آن حقیقت وجود سر عالم خانم فاطمهء زهرا (س)، کوثر وجود که او حقیقت آب است که در زیر عرش جا دارد و عرش روی آب است. چنانچه میفرماید”کل شی حی من الماء”همه چیز از آب زنده می شود و چون این آب، جانِ آب(حقیقت آب) است
آنچه که علم مشیت الهی به ارادة او، به عرش تعلق می گیرد و به عوالم تجلی می کند به هر قسمی که امر اوست، از آن آب حیات خود را می گیرد و به ظهور در عوالم پایین تر جلوه می کند. پیغمبر بزرگوار می فرماید: در ساق عرش جمالی را دیدم که زینت عرش بود و آن صورت با ابروی زهرای مرضیه (س) بود با زینت دو گوشواره (حسن و حسین) و یک گردنبند (فرزندان ایشان) که درس بزرگی است. پس حیات از ماده بر می خیزد که باطنش آب است و خود حیات بخش میباشد.
ابراهیم (ع) سخت ترین امتحان ها را داد و زحمت زیادی کشید، عمر پر رنجی را برای هدایت بشریت تحمل کرد و مدال های افتخار زیادی از پروردگار عالم کسب کرد. پیامبر بزرگوارمان را به ابراهیم (ع) منسوب می کنند چرا که ایشان پیامبر اولوالعزم است، اما همراه او در آبادانی هدفش که بیت الله حرام است و باقی شدن دسترنجش الی یوم القیامه هاجر(س) است
که او با اینکه پیامبر نبود ولی با یقین قلبی و توکل کاملش پذیرفت که هاجر زمان باشد و احیاگر کعبة عشق. زیرا او قبول کرد که در زمینی با فرزند دلبندش نزول اجلال کند که خشک ترین سرزمین ها بود ولی در نتیجة سعی بین صفا و مروه اش در هفت نوبت اسم( زا) وجود خودش که حمد است زحمات ابراهیم(ع) زمان خود را که حقیقت هجرت او مروه است و یا همان آب زلالی که زیر پای اسماعیلش جوشید و او به کلام حق گویش فرمود :(زم زم =بایست)
عاشقان علم حروف، عارفان زم زم هاجر، انقلاب زنی است که نون ساکنش قلب شد و زم قرار گرفت(نْ پشت حرف ب قلب به میم می شود پس زن شد زم) اما کمال حقیقت زم زم آبِ زیر عرش است، که بوسیله هاجر در جوار خانة زیر پای اسماعیلش تجلی نمود.
مکه از بکه آمده یعنی برکه. برکه محلی شد پر برکت برای تمام جهانیان و مخصوص یکتا پرستان مسلمان و شیعیان که به مقصد هستی برسند و هست شوند. که در جزوة دنیا نوشته ام که دنیا عددش ۶۵ بود که جمع آن (۶+۵=۱۱ ) ۱۱ میشد یعنی عدد حج و هو وهاجر مقصد انبیا و اولیا را به تنهایی احیا کرد و کعبه بنا شد، قبله جلوه کرد و عظمت عرشی به کرسی نشت. و این همان اسماعیلی است (یعنی عمل قبول شده) که هر کس بتواند به زم زم وجود خود برسد وحیات طیب را از اینجا دریافت کند.
زنان ترا به خدا بیدار شوید
ای کسانی که هجرت نصیبتان میشود هر کجا رفتید آنجا بیرون آورندة زمزم حیات باشید. ای دختران در ساحت پاک تحصیل علم و عمل در هر کجا رفتید، باطن خود را فراموش نکنید و حیات زمزم را در آنجا مستقر کنید. زمزم در حالیکه جریان دارد ولی مثل آبِ ایستاده است در شدتِ آرامش، فقط با حجاب میتوانید در مسئولیت های مختلف اجتماع به این مقصد برسید. البته حجاب حقیقی نه اسمی.
روزی که زینب (س) در شام خطبة مهمی فرمود و به تمامی اهل آنجا و به حقیقت اهل دنیا اُسکُت فرمود، که در آن زمان نفسها در سینه حبس شد و باد و آب و حیوانات و جانوران بی صدا شدند و زینب حقیقت پیروزی حق بر باطل و مظلومیت خاندانش مخصوصاً برادرش حسین(ع) و امام زمانش حضرت سجاد (ع) را بر جان عالم ساکن کرد و برای همیشه یزید و یزیدیان را مفتضح و رسوا فرمود. حضرت زینب (س) هم، جریان خون حسین بن علی (ع) را در رگهای زمین و آسمان با آن دهانی که به رگهای بریده گذاشته بود زمزم کرد. زنان شیعه چگونه این عمر کوتاه را خشک و بی آب رها کنیم که اگر به حقیقت آب هستی نرسیم الی یوم القیامه در برهوت عمل ضجه میزنیم چون دست عمل کوتاه میشود.
بدن یک زن همانطور که گفته شد تماما” چشم است پس باید تمام وجودمان را با حجاب صحیح محفوظ نگه داریم (چادر حجاب زن است و معادل پلک چشم مردان -که حجاب آنها می باشد- است).
آنهایی که می گویند قلبمان پاک است، پاکی به زبان نیست. به عمل مقبول و بندگی خداست. گناه، قلب را ظلمانی می کند تا حدی که پروردگار عالم میفرماید: از کثرت گناه قلب دچار قساوت میشود، یعنی پرده ای بر آن کشیده میشود . “صمٌ بکمٌ عمیٌ فهم لایعقلون” میشود.
یکی از ویژگی هایی که پروردگار عالم از صفات بهشت به زن عنایت فرموده بکر بودن اوست. غیر از معنی مادی که یعنی باید دست نخورده بماند و متعلق به یک نفر شود (که همان تملک نعمتهای بهشت است)، اما زیباتر آن است که چه مرد و چه زن به عنوان بندة فرمان بردار مولای خود وقتی می خواهد عمل خود را به مولایش عرضه کند افتخار کند که تمام نعمتهای مستودع پروردگار عالم را بکر و دست نخورده (از نظر استفاده نکردن آن در جهت گناه) به صاحبش پروردگار عالم تحویل دهد تا خداوند مهربان به صورت احسن در بهشت نعمتهای بکر و دست نخورده به ایشان تحویل دهند و زنها به عنوان این زیبایی باطن در این دنیا جلوه داده شدند. چنانکه دامن پاک مادر آبروی خانواده است و چه زیباست که خداوند برای تعریف کننده برگزیدة خود مریم می فرماید:
“احصنت فرجها”. احسن با تمام زیباییش در دنیا با(سین) است اما در این جا با (صاد) با حرف استعلا تجلی کرده است. حصن (حصار ومحدوده زندگی) زن و شوهر در قرآن با صاد (حصن) حریم محکم زندگی خود را نشان می دهند یعنی قلعه ای که یک در دارد و فقط باید برای محرم باز شود و اگر کسی آنرا برای نامحرمی باز کند، تجاوز می شود به هر صورت (چشمی،گوشی،زبانی،بی حجابی وبی بندوباری و….) زن نمونه و نماد کامل انسانیت است که باید به الف نساء بودن خود برسد تا احصن شود.
درلالی الاخبار از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودند: کل مراه حفظ عفتها و عاشرت زوجها به طلاقت الوجه فهی خیر نساء امتی و تتفضل علی حورالعین کفضلی علی أدنی امتی یعنی هر زنی که حفظ عفت خود را بنماید و با شوهر خود با صورت باز و خرسندی زندگی نماید پس او بهترین زنان امت من میباشند و فضیلت و برتری داده میشود در بهشت به حورالعین مثل فضیلت من بر پست ترین امت من.
ام سلمه عرض کرد یا رسول الله (ص) جهت فضیلت ما بر حوریه ها چیست؟ فرمودند برای این است که شما در دنیا اهل نماز و روزه و امر زناشوئی و طهارت و نجاست بودید و تحمل وضع حمل و خانه داری نموده اید و از این جهت عدلِ حق اقتضا می کند که شما را بر حوریه های بهشتی فضیلت دهند. در بعضی از روایات دیگر نقل شده که به قدری زنان دنیا در بهشت صباحت منظر پیدا می کنند که حوریه های بهشتی که از برای خدمت گذاری آنها می ایند و با آن صورت زیبایی که دارند، از خجالت در پیش ایشان سر بلند نمی کنند از خجالت عرق از جبین آنها می ریزد.
زیرا اگر زنان بهشتی توجه ای به دنیا بنمایند از نور صورت آنها نور خورشید مضمحل و نابود می گردد و اگر آنها آب دهن در دریاهای تلخ دنیا بیندازند شیرین و گوارا می شود موقعی که مؤمنین به زنان خود در بهشت نگاه میکنند به قدری به آنها فرح و خوشنودی دست می دهد که اگر خداوند در بهشت مرگ قرار داده بود آنها به یک نظر که به صورت زنان دنیویه می مردند و از خوشحالی قالب تهی میکردند ولیکن چون خداوند در بهشت مرگ قرار نداده لذا آنها دائما در آن نعمتهای غیر متناهیه بسر میبرند.
کلید بهشت را پروردگار عالم در قرآن به بندگان عنایت کرده و آن کلید، اطاعت از خود اوست. خداوند زنان را خاضع تر از مردان و حساس تر و مهربان تر خلق کرده است و با این خُلقهای زیبا وظیفة سکون و رامش خانواده به آنها محول گشته و به همین خاطر شاید در خانواده کلید بهشت یعنی اطاعت بیشتر در دست خانم خانواده است که با اطاعت از روی منطق صحیح از همسر در مجرای اطاعت خدا قرار می گیرد و شما می دانید هر کس برای اینکه کارش پیشروی داشته باشد باید قانون کار را رعایت واز قوانین پیروی کند. و این کلید خوشبختی است پس فقط باید از غضب و نا رضایتی پروردگار عالم ترسید. چه زن و چه مرد باید خود را در محضر خدا ببینید.
لازم به تذکر است که شاید بعضی از عزیزان عمل به آیات و وظیفه شرعی خود را با اینکه کاملاً قبول دارند ولی به این باور نرسیده اند که جزا و پاداش چگونه است. بنابراین غفلتها، ایشان را از عمل واقعی شیعه بودن به امام معصوم (ع) و الگو واقعی که خانم دو عالم زهرا (س) است فاصله زیادی می اندازد. این توجیهات، توجیهی است که دل ظاهری و دنیایی خودمان را راضی می کند.
و بعد با کلمة مبارک خدا ارحم الراحمین است بی اعتنایی میکنند، اما من باید بگویم بنابر تکلیف در احکام واجب، اگر یک ذره مانع در اندام وضو یا غسل وجود داشته باشد، حتی اگر شما زحمت زیادی هم بکشید و عملهایی مثل نماز و روزه را انجام دهید ولی روزیکه کتاب تکلیف باز شود می بینید روی عمل ها خط باطل خورده است، حالا اگر ایشان بگوید خدا ارحم الراحمین است صحیح میباشد.
اما خدای ارحم الراحمین می فرماید: چرا دقت نکردی؟ چرا نرفتی یاد بگیری؟ چرا نخواستی عمل خویش را اصلاح کنی؟ اما چون او مهربان است توفیق توبه به شما می دهد. در ایامی مانند محرم و صفر، ماه رجب و شعبان و رمضان و امثالهم و ایام متبرکة دیگر مثل باب های روضه و درس و نیز کتاب آسمانی قرآن و پیامبران و امامان معصوم (ع) را قرار داد و فرستاد تا ما کارهای خود را اصلاح نمائیم.
برای دین خدا (۱۱) امام معصوم (ع) کشته شدند و خانم مان زهرا(س) شهید شدند پس دلیل این همه زحمت ها برای چه بوده است؟ مگر غیر از این است که ما گنه کاران بیدار شویم رضای خدا را برای آخرت احیا کنیم. و دانه های عمل صالح بکاریم و رضای مولایمان را بدست آوریم.
روایت است: در روز های آخر عمر مبارک فاطمه زهرا(س) وصیت هایی از ایشان شنیده می شد. از جمله که ایشان ناراحت بود از اینکه حجم بدن مبارکش با پوشش کامل بعد از شهادت در معرض دید نا محرم قرار گیرد. سلمان فارسی (رض) نزد ایشان آمد و فرمود:
در کشور ما تابوت های دیواره دار است و شکل آن را کشید خانم خوشحال شد. اما شما می دانید که خانم وصیت کردند که علی جان مرا شب غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار و مردم مدینه را خبر نکن قبر مرا پنهان بدار و به فرزندانش سفارش فرمود: گریهء بلند نکنند و خلاصه در اخفای کامل مرا دفن کن. پس این سفارش تابوت برای ماست که پیرو ایشان هستیم انشاء الله. در حالیکه زنده هستیم نگذاریم حجم بدن ما با پوشش غیرصحیح در معرض دید نا محرم قرار بگیرد. پس پوشش در حجاب به عنوان آن پوششی است که هیچگونه باعث تحریک نامحرم نباشد. نتیجة معانی همة این درس ها، همان وظیفة سکون است که آن بندگی و اطاعت ما از پروردگار عالم است. روزی، چه بخواهیم و چه نخواهیم به سکون عمل می رویم.
ای بندگان خدا دلمان برای خودمان بسوزد
میدانید سوختن پوست خیلی دردناک است ولی سبحان تعالی می فرماید: پوست را نمی گذاریم عادت کند به سوختن. به تعداد گناهی که پوست به دیدن نامحرم انجام داده می سوزد و دوباره سالم می شود و بار دیگر. اینکه بیننده تا چقدر تاثیر را به خود گرفته پوست کلفت می شود و در نتیجه سوخت آن چقدر دردناکتر میشود. همینطور آقایان نامحرم که چشم های خود را حجاب نکردند به مقداری که لذت نگاه در قلبشان تاثیر کرده میسوزند ومیفرماید: میخهای سوزان آهنی در چشمهای آنها فرو می رود. این را گفتم که گناه در محضر بزرگ مولای عالم خداوند باری تعالی است.(گناه کبیره است) پس هر گناهکاری باید تنبیه شود. پس بیاییم با یک اشک واقعی و پشیمانی از دل توبه کنیم و عملهای خود را اصلاح کنیم و امام زمان خود را خوشحال نمائیم.
در قیامت هنگامیکه خانم فاطمة زهرا (س) شفاعت کبری بپا می کند و ندا می دهد یا ایها المحبن می فرماید: مثل مرغی که دانه های خوب را بر می چیند مؤمنان در روز قیامت به کنگره های دامن ایشان وصل میشوند و وارد بهشت می شوند، و بعد از آن محبین اجازه پیدا می کنند، دوستان فاطمه (س) را شفاعت می کنند. بقیة گنهکاران در محشر شروع به ناله زدن میکنند که خدایا مارا فاطمی کن (اسم فاطمه (س) که گرفته شده از فاطر، که اسم مبارک پروردگار است. اسم اعظم و اسماء الله است. وجود مقدسش واسطة رحمت الهی بین ذات اقدس الهی و معصومین (ع) است در دنیا و آخرت. در واقع وجودی است که فوز عظیم را در دنیا برافراشته. بشرط اینکه در دنیا به مقام فاطمی رسیده باشیم.
عزیزان خواهران و برادران پس باید در این دنیا فاطمی شویم و مدال با افتخار شفاعت خانم را نصیب خود گردانیم . فاطمی دیگر با اتش جهنم کار ندارد. چون فاطمه ریشه اش فطم است یعنی بریده شده از آتش. پس باید از آتش دنیا جدا شویم و این آتش همان گناه است. اینجا باید طاهر شویم. تقیه و نقیه بشویم. راضیه و مرضیه شویم تا مورد رضایت مولایمان قرار بگیریم همین که از دنیا برویم و حجاب کنار رود. این حقیقت حیات آب که گفته شد جمال حق خانم (س) آینه واقعی در روبروی ما قرار می گیرد. اما چه می بینیم؟ صورت واقعی عمل در آن ظاهر می شود. خدا به داد عمل ما برسد امیدوارم از صورت ظاهر خودمان زیباتر ببینیم.
آنجا خانم با لبخند ما را شفاعت می کند و لا خوف علیهم ولاهم یحزنون را با تمام وجود احساس می کنیم و عمر کوتاه تمام می شود و زحمت حجاب ظاهر از ما می رود. الی یوم القیامه با بهترین لباس و ابرو و آرایش در کنار بهترین زنان عالم قرار می گیریم. (انشا ء الله)
حروف حجاب
ح : از حروف حلقی و حرف اول حکم خداوند قهار و حرف اول کلمة حب خداوند رحمان و رحیم. صفت آن بحه و سنگین است. این حرف عدد ابجدش ۸ میباشد، و از دستة حروف بارد یعنی خنک کننده است اگر کسی تب داشته باشد و ۸ مرتبه این حرف را در ظرفی بنویسد و به بیمار بدهد انشاء الله شفا پیدا می کند. ملکش تنکفیل و طبیعتش آبی شمالی و از دستهء حروف ترابیه(خاکی) است.
ج : از حروف جوفی است و عدد ابجدش ۳ می باشد و از حروف جهریه است. در مجرای جلوگاه و جلال و جبروت و وجه و نام مبارک جبار جل جلاله ظاهر میشود. جیم طبیعتش بادی غربی و ملکش کارکائیل است و از دستة حروف مائیه (آبی) است.
الف : از حروف سری پروردگار است. تمام اسرار را دارد و در بطن حقیقت خود یعنی در سکون تجلی کرده. هر گز اول کلمه نمی آید مگر به صورت همزه (نساء برابر با الف) در وسط و آخر حرف می آید. الف گنج و کنز الهی است تمام حروف از آن متجلی شده و مخصوص حقیقت انسانی و شاید قامت انسان کامل است.
دل گفت که علم لدنی هوس پس بدو گفت الف
گفت در خانه اگر کس است یک حرف بس است
ملک الف اسرافیل است. عدد الف یک است و تمام اسرار هم در عددش جمع می باشد. اگر الْف نوشته شود معادل عدد ۱۰۰۰ است و آن عدد حرف غ میباشد. و اگر عدد سه حرف الف=ا+ل+ف را جمع کنیم ۱۱۱ می شود و اگر عدد ابجد(ا) که یک است به صورت املاء بنویسیم (ی و ک ) میشود {(۱۰+۲۰ =۳۰)(ی+ک= یک )۳۰ جایگاه اسم مبارک الله و جایگاه اسم مبارک اعلا و ۳۰ جزء قرآن. عدد ابجد(س و ی) ۷۰ برابر است
با حرف عین که خود چشم است و چشمه های رحمت و اگر (ع+ ی+ن) = (۵۰ +۱۰ +۷۰) برابر است با ۱۳۰ که برابر است با کلمة سلم ریشة تسلیم و اسلام. دوستی واقعی همه در حرف الف جمع است (امیدوارم نتیجه تمام محبتهای خدا را که در قلب انسان کامل زهرا (س) جمع است را به الف ادراک نماییم که او سیده النساء(الف) العالمین است.) الف از طبیعت آتشی شرقی و از دستة حروف نورانی است ملکش اسرافیل دمندة روح به قالب مردة انسانها و زنده کنندة هستی به امر پروردگار عالم است (کل شی حی من الماء) پروردگاری که هرلحظه در جان ما احیاگر انفس و نفسهای ماست. الف اگر به صورت حمزه وارد شود از حروف حلقی است.
و اما حرف ب در کلمة حجاب: ب از حروف انفتاح و خود، باب است در بسم الله الرحمن الرحیمِ سورة مبارکة حمد و متعلق است به امیر المؤمنین (ع). در واقع تمام زیبایی این احکام و این درس از اول تا اینجا که قطره و ذره ای از معارف حجاب است به این کلمة زیبا ختم می شود. که وقتی گفته شد لباس مردان عبا باشد مجموع عدد حروف عبا برابر ۱۹ و معادل حروف بسم الله الرحمن الرحیم می باشد
و در زنها، عدد لباسشان (جلباب) ۱۱ شد که تجلی بیشتر آن در عدد اسم علی (ع) ۱۱۰ است. وقتی از سمت راست آن را بخوانیم ۱۱ می شود. که اگر (۱+۱=۲) شود عدد (ب= ۲) میباشد یعنی دو در رحمت الهی که باب الله است که آن میسر نمی شود مگر اینکه سعی کنیم به حجاب فاطمة زهرا (ع) که با ب الجنه و کوثر وجود و آینة نور قرآن است، برسیم. که فردای قیامت زنان و مردانی که برای رضای خود و مجرای پیروی و شیعه بودن عدد (۱۴ = کل حجاب )عمل داشته اند، تاج نور بر سرشان می آید و آنجا با افتخار در جوار ائمه (ع) قرار می گیرند. الهم ارزقنی
ملک حرف (با) جبرائیل (ع) است که پیام آور از عالم سِرّ به عالم سِفل دنیا است. او که به امر خداوند متعال حجاب را کنار زد و خود مجراء علم الهی و پیام آور قرآن کریم به قلب مبارک پیغمبر (ص) است و تنها کسی که غیر از پیغمبر (ص) در دنیا گیرندة وحی است و جبرئیل (ع) بر او نازل شد فاطمة زهرا(س) است.
شاید اینها همه سر حجاب است. چه بزرگ رحمتی است برای مرد و زن و آن کلید بهشت، محرم شدن در مجرای حج واقعی و به هو رسیدن است. لباس را تعریف کردم اما آخرین لباس ما کفن است. عاشقانِ علم حروف بدانید این لباس سفید اگر واقعاً برای ما عافیت باشد لباس تقواست، که ما را از نوک سر تا نوک پا کاملاً می پوشاند و مرد وزن یک شکل پیچیده میشوند.
اما این لباس در باطن پرده برداری میکند از تمام حجابهای دنیا. آن وقت لباس رحمت و ستار العیوب ما الی الیوم القیامه میشود. و یا خدایی نکرده لباس عذاب و آتش می گردد. باید ببینیم چگونه آنرا برای خود فرستاده ایم برای ائمه (ص) از بهشت کفن آوردند یعنی هر کس عمل بهشتی بفرستد خودش با کردارش تار و پودش را زده و با رنج و صبر در اجرای احکام الهی این لباس را می بافد. آنگاه که ما از دنیا میرویم محتوای آن را برای ما میفرستند که همان لباس التقوی احسن لباس مباشد.
اما عدد ابجد کفن میشود ۱۵۰و برابر است با اسم مبارک علیم. پروردگار عالم که این لباس را اعلام عمل به علم احکام ما می داند، که از طرف پروردگار ضبط شده به ما صورت باطن را مینمایاند شاید شما بگوئید بعضی در آب غرق میشوند، بعضی را میسوزانند و شاید اصلا مانند ادیان دیگر با لباس خودشان آنها را دفن می کنند. اما پروردگار، علیم است که آب یا اتش یا هر چیز دیگر را به او می پوشاند و جلوه میدهد بهشت یا جهنم، آرامش است یا عذاب. اما اگر عدد ۱۵۰ را بخوانیم از سمت راست میشود ۱۵ و ان جایگاه حرف (س) قلب قرآن است. پس چنانکه کفن پوشانندة مؤمن باشد میزان آرامش دهندگی و ستر است و برای گنهکار و کافر میزان کنندة حد عذاب برای اوست پس بکوشیم لباس عافیت و تقوا بیابیم.
یکی از اسرار اینکه لباس کفن باید ندوخته باشد این است که دوخت در عالم دیگر انجام می گیرد که معلوم میشود که روی چه الگوئی برای خود لباس را بریده ای؟ راستی الگوی غربیان جز برهنگی و بیحیایی چیز دیگریست؟ پس میتوانید قیامت به درگاه خداوند متعال اینطور وارد شوید؟ اما جایگاه کلمة کفن میشود ۴۲، که جایگاه اسم مبارک بتول است و همان مرآت و اینه است که گفته شد.( الحمد والله رب العالمین )
پس هر اشکال صورت عمل در آینه دیده میشود و انجا دیگر نمیتوان اصلاح عمل کرد. دست عمل کوتاه شد و از آنجا باید به جایگاه عذاب برود. اما خوشحال کسی است که با صورت زیبا و کامل و با لب خندان برود و با شرافت پذیرایی و به بهشت دعوت می شوند. در نهایت نتیجه میگیریم که حجاب یعنی بندگی محض از حضرت جل جلاله.
ثبت دیدگاه