بسم الله الرحمن الرحیم
آیا نمی خواهیم در جایی که خالق ما جَل جَلالُه و سُبحانَهُ و تَعالی ما را ظهور داده و به دنیا آورده است معرفت و شناخت پیدا کنیم تا آنکه از زیبائی هایش بهترین استفاده را برده و با دستی پر به آخرت برویم؟
پرودگار عالم تنها مخلوقی را که به آن بها داد و فرمود: “آنچه که خلق کردم برای اوست”، انسان کامل است. که فرمود: “لَولاک لما خَلَقتُ اَلافلاک”. این کلام نورانی برای بهترین انسان عالم، پیغمبر بزرگوار و خانواده نورانی اش صلواه الله علیهم اجمعین است. که به واسطه وجود شریف این عزیزان، همه ما مشرف به شرافت انسانی شدیم.
اگر دنیا را بشناسیم بهتر میتوانیم خود را در جوار این بزرگواران به فضل پروردگار عالم، به قرب رضای حق تعالی برسانیم. میفرمایند” دنیا محل تجارت تاجران واقعی است”. یعنی دنیا را برای مومنان جایگاه تجارت قرار داده اند. قوله تعالی در سوره مبارکه توبه آیه۱۱۱ میفرماید:”اِنَ الله اشتَری مِن اَلمومنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهم بِاَن لَهُمُ الجَنَه”.
خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده پس او بهترین مشتری برای اموال و انفس بندگانش است.
بارها درقرآن مجید میفرماید:” آخرتِ پرقیمت و بی انتهای خود را به دنیای اندک و کوتاه نفروشید و از دنیا بهترین استفاده را ببرید”. آیا فکر کرده اید که چرا عمر هفتاد، هشتاد ساله اجر و پاداش یا جزا و عذابش در عالم آخرت الی یوم القیامه و ابدی است؟ یعنی قیمت هر نفس عمر چقدر است؟
به همین حدیث مبارک بسنده کنیم:” وقتی در قیامت شیعیان گناه کار می مانند پروردگار عالم اذن شفاعت را به امیر المومنین مولی الموحدین علیه السلام میدهد و ایشان تشریف فرما میشوند، در ترازوی عدالت الهی،یک نَفَس از نَفَسهای شب لیله المبیت(شبی است که حضرت علی علیه السلام در بستر، بجای پیامبر (ص) خوابید تا وجود نازنین حضرت به سلامت از مکه به مدینه تشریف فرما شود)را در یک کفه میگذارند و در کفه ی دیگر همه گناهان شیعیان گناه کار را قرار میدهند، آن یک نفس تمام گناهان را شفاعت میکند. وکفه مقام آن ازکفه تمام گناهان سنگین تر میشود”. ای کسانیکه اهل تدبیر هستید کمی فکر کنید چرا یک نَفَس این قدر با ارزش است؟
حضرت با خوابیدن و در گرو گذاشتن جان و عمر خود بجای رسول الله(س) جان قرآن و اسلام را ضمانت کرد. تمام شیعیان الی یوم القیامه که قرآن در دست بگیرند و هدایت شوند و به دین مبین اسلام مشرف شوند مدیون آن نفس هایی هستند که چنین احیایی سنگین دارد. همانطور که درباره شمشیر زدن حضرت علی علیه السلام پیغمیر بزرگوار(ص) میفرماید:” از ثواب عبادت ثقلین بیشتر است چون او ثقل اکبر است.”
آیا غیر از این نیست که تمام این زیبائیها در دنیا انجام شده و هرکس ارزش و بهای خود را در ذیقعد عمل خود در بهشت یا در قیامت پیدا میکند؟
پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام که خود پیشوای ما بودند و هستند، چگونه زیستن و چگونه رفتن به عالم آخرت و چگونه به قربِ رضا و لقای حق رسیدن را به ما یاد میدهند تا قدر عمر خود را بدانیم. ایشان در دنیا خود قدر بودند. پس هر کس قدر را شناخت، به قدر رسید. قدر، خود از اسامی قرآن و از اسامی حضرت حجت (عج) است.
همه در سوره مبارکه قدر نهفته و جمع است. فرمودند این جوانی و سلامتی و زیبایی و مال و نفس خود را به بهترین وجه خرج کنید و به ولی خود، پروردگار عالم، همان طور که سالم و بی نقص به شما عطا کرده است، سالم و بی نقص به او تحویل دهید و بفروشید که او بهترین خریدار است و از او بهترین مزد را خواهید گرفت.
دنیا
کلمه دنیا از کلمات استثناء است. ظاهرش را اسفل السافلین میگویند. بعضی دنیا رااز ماده دنی یعنی پست و بی ارزش معنی کرده اند. درکلمه دنی اگر الف مقصوره راکه زیر حرف ی است، بالای آن بنویسید, “دنی فتًّدلی” میشود. چنان انسان اوج میگیرد، حتی ملائک به او نمیرسند و دنیا سکوی پرتاب مومن میشود، در نتیجه حد بالا رفتن بستگی به خواهش دل و زیبایی عمل و آبروی مومن دارد. پیغمبر(ص) وقتی به عالم قرب تشرف پیدا کردند آنجا به ایشان فرموده شد: “دنی فتدلی وَ قابَ قَوسَین اَو اَدنی.” جائیکه ملائکه های مقرب راه نداشتند، حضرت ۱۲۰ بار(۲بار جسمانی و۱۱۸ بار روحانی) عروج کرد، که فقط خدا میداند وبس.
معنای باطنی دنیا نزدیکتر شدن است. با ادب که در دال دنیا نهفته است، با تمام گنج معارف انسانی که درنون دنیا نهفته است، با انتخاب صحیح مهدویت که همان یاء است و در خدمت قرآن و اسلام به درجه خلیفه الله رسیدن که کمال مقام و قرب الهی و رضای صاحب الامر حضرت امام زمان (عج) است که همان الف دنیاست. انسان اهل معرفت اگر تیز بین باشد از حروف دنیا درسهای زیادی میگیرد.
کلمه دنیا از نظر علم ابجد
عدد ابجدی دنیا ۶۵ است. مجموع ۶ و ۵ برابر با ۱۱(۶+۵=۱۱) و ۱۱ خود برابر با کلمه عدد ابجد حج و هو است. که دنیا محل به رضا رسیدن حق تعالی است ودر نهایت از مجرای رضا به هو ؛یعنی به قرب حضرتش رسیدن است.اللهم ارزقنی؛ اگر ۶ را در ۵ ضرب کنیم معادل عدد ۳۰ میشود که برابر با عدد حرف لام یعنی مجرای توحید و جایگاه عدد الله که خود در واقع ۳۰ است،که این عدد یکی ازاسرار اعداد است ,فقط اشاره ای به چند نکته می کنم تا ذره ای ازعظمت این عدد را درک کنید؛ خداوندحکیم بالاترین معجزة آسمانیش قرآن کلام الله مجیدش را۳۰ جزء قرار داد عدد ۳۰ برابر حرف ل در ابجد حروف می باشد ودر جایگاه حروفی ابجد ۱۲ است ,قرآن عزیز به۱۲ قسمت شده است که هر قسمت ۱۰ حزب می باشد وسورة بقره که بزرگترین سورة قرآن است؛؛؛؛ یک دوازدهم کل قرآن است.در هر سال ۱۲ ماه است که هر ماه آن۳۰ روز میباشد. وجود مقدس صاحب ۳۰ امیر المومنین علی (ع) است که ۳۰ سال بعد از تولد پیامبر اکرم (ص) از خانة خدا باطن حرف ل (مجرای توحید)ل=۳۰در حالیکه ۱۱ ذریة نورانی دربطنش بود یعنی یک خودش بعلاوه یازده ذریه هایش می شود ۱۲در اسفل سافلین بنام مولود کعبه بانور مقدسش عالم ظلمانی دنیارا منور فرمود و با قدوم مبارکش دنیارا متبرک فرمود.دقت ؛بفرماییدگفتیم جایگاه عددی ابجد نام مبارک الله جلجلاله شأنه ۳۰ می باشد پس مولود کعبه علی اعلا (ع) که خلیفه الله است او موحد خالص خداوند است وبرای تمام کسانی که بخواهند به توحید محض برسند دلیل وامام مبین است اوست که مولی المحدین (ع) است .آخرین جزء قرآن کریم جزء ۳۰ می باشد واولین سورةاین جزء نبأ نامیده می شود, که عم هم خوانده می شود وپیامبر اکرم (ص)فرمود نبأعظیم حضرت علی صلوات الله علیهم اجمعین است, وتمام جزء۳۰را عم جزء می خوانند.که در درس عدد ۳۰ خواهم نوشت انشاء الله خوب تدبر وتحقیق کنید ,تا به معارف زیبای گنج دنیا دست پیدا کنید. حاصل کسر ۵ از ۶ برابر ۱ است.وعدد یک رمز به سلامت رسیدن راه انالله واناالیه راجعون است. همانطور که ۳۰ نوشتم ؛عددیکِ به حروف ابجدش می شود ۳۰(ی=۱۰+۲۰=ک(۱۰+۲۰=۳۰)در قرآن کریم خداوند حکیم نسخة پر رمز وپر محتوای خودش رابا سورة مبارک حمد شروع می فرماید؛ پیامبر (ص)گرامی می فرماید کل محتوای قرآن درسورةیک یعنی حمد ؛وکل سوره درآیة یک یعنی بسم الله الرحمن الرحیم وکل آن درحرف یکِ این آیة مبارک یعنی بِ بسم الله وتمام محتوای بِ درنقطة زیر حرف بِ که این نقطه مقام یک کل باطن قرآن کریم را داراست وامیر المومنین مولی الموحدین اسدالله الغالب علی علیه والاء التحیه والسلام می فرماید انا نقطه تحت الباء,؛؛؛؛؛اگر خوب متوجه شده باشید تمام یک های نوشته شده یعنی ۳۰ ومجرای توحید ,پس عمل به آیات کریمه همه رابه یکِ توحید خدای یکتا می رساند خدایی که از نام اعلای خود آقایمان راعلی(ع) نامید به ما شیعیانش فهماند که در دنیای اسفل سافلین که ظلمانی است فقط از وجود مبارک علی(ع) میتوانیم از ظلمات عالم سفل به نور عالم اعلا برسیم.آنهم بفضلش انشاء الله
( ۱۱ = ج + ح )(۱۱ =و + ه) ۱۱= ۵+۶
عدد ابجد نام مبارک الله برابر۶۶ است که در جمع دو عددش ۱۲ بدست می آید این همان باطن جایگاهی عدد۳ است.(۶+۶=۱۲)جایگاه اسم مبارک الله۳۰ = ل=۳۰=۵×۶
جایگاه اسم مبارک الله ل=۳۰= ک + ی =یک= توحید ۱= ۵-۶
که همان وحدت است و همان نتیجه وحدت در کثرت وکثرت در وحدت است.(یکی بود ، یکی نبود؛ غیر از خدا هیچکس نبود)
لااله الا هو
جایگاه عددی کلمه دنیا در حروف الفبا:
جایگاه آن ۲۹ است. جمع ۲ و ۹ برابر با ۱۱ که همان هو و حج است. پس از لحاظ جایگاه عددی در الفبا و جمع ابجدی معادل ۱۱ است. اگر ۲ در ۹ ضرب شود عدد ۱۸ بدست می آید.عدد۱۸ برابر ابجد کلمة حی است. ۱۸ طی منازل دنیاست که به هجده هزار آورده شده و در سن مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خلاصه میشود. عدد ۱۸ معادل با جایگاه حرف صاد است. صاد چشمه ای در عرش پروردگار عالم است. کل شیءٍ حی من الماء همه چیز از آب زنده می شود. هر کس باید در قلب دنیایی خود پیدایش کند و با آن آب تطهیر باطن، وضوی ظاهر بگیرد. (سِّر وضو که مقدمه عبادت است از اینجا نشاُْت میگیرد)پس باید بکوشیم دردنیا به چشمة ص برسیم تا عمل هایمان به حی به عالم بهشتی منتقل شود.
حضرت رسول (ص) میفرمایند: قلب المومن عرش الرحمن. اگر ۲ را از ۹ کسر کنیم برابر با ۷ (عدد سبعه) میشود. عدد سبعه برابر عدد آیات سورة مبارک حمد درکتاب الله قران کریم است.چنانچه در قسمت بالا توضیح داده شد. این کتاب در دنیا برای هربنده، نسخه حکیم و برای هر دردی درمان است. هر نقصی را کمال میدهد. موت را به حیات، مرض را به شفا، فنا را به بقا تحول میکند. عمل به کتاب الله خودکتابی از تکلیف بنده برای خالقش است. در نتیجه کتاب عمل هر بنده ای در دنیا باز میشود. در شب اول قبر متن کتاب عمل افشا میشود.چنانچه امر میشود: “اقراء کتابک و کفی به نفسک”.” بخوان کتاب عملت را و آنچه درکف نفس خویش آوردی، بازکن”. آری حقیقت دنیا، لیل است. آنچه نوشته ای تکلیف شب عمل است. و در قبر، روز باز شدن تکلیف است.
معنی عدد دنیا که معادل ۶۵ است
۵ برابر با عدد ابجد حرف هاء است و ۶۰ برابر عدد ابجد حرف سین است. که این دو حرف کلمه سه را میسازند:
۶۵ = ۵ +۶۰
سه = ه + س
به تعبیر عارفان دنیا سه روز است. کودکی، جوانی و پیری. شاعر میفرماید:
حاصل عمرم سه سخن بیش نیست خام بدم، پخته شدم، سوختم
در اسرار عدد سه همین قدر بدانیم که نوزاد قبل از تولد پشت سه ظلمت شکم مادر قرار دارد،تا متولد شود. انسان سه حجاب به خود میگیرد تا بتواند زندگی کند: حجاب روح، حجاب نفس و حجاب جسم. عالم را به سه قسمت بزرگ تقسیم کرده اند: عالم قبل از تولد یا ملکوت، عالم بعد از تولد یا دنیا و عالم بعد از مرگ یا آخرت. عالم بعد از موت سه قسمت میشود: عالم برزخ، عالم حشر یا قیامت و جایگاه آخر: بهشت یا جهنم. پروردگار عالم در سوره مبارکه واقعه انسانها را به سه دسته تقسیم کرده است: ” اصحاب یمین، اصحاب شمال و والسابقون اولئک المقربون”.
در آخر مرتبه پاداش و جزای هر بنده به عملش سه قسمت میشود. خداوند متعال در قرآن سوره مبارکه واقعه میفرماید: دسته اول:” فاما ان کان من المقربین فروح و ریحان و جنت نعیم”.اگر از دسته مقربین باشید روح و ریحان وجنت ونعیم در انتظارشماست.
دسته دوم: ” و اما ان کان من اصحاب الیمین فسلام لک من اصحاب الیمین”.اگر از دسته اصحاب یمین باشید،پس سلام و درود بر شماست.
دسته سوم: “و اما ان کان منا المکذبین الضالین فنزل من حمیم و تصلیه جهیم ان هذا لهوالحق الیقین”. واگر از دسته منکرین و گمراهان باشد نصیب او حمیم جهنم است و جایگاهش آتش دوزخ است. این البته یقین ،حق و حقیقت است.
بنابراین در تفکر عدد سه نکات زیادی است. امیرالمومنین علیه السلام در ۱۳ رجب وجود نازنینش در خانه مبارک کعبه متولد شد و سه روز در آن میهمان سرا پذیرایی شد ودر روز ۱۵ رجب قدوم مبارکش را به عالم ظاهر دنیا گذاشت. در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سه دهه عزا داری میشود که در مجموع سی روز است.
(عدد دنیا ۶۵ است۳۰=۶×۵)
سی، تعداد جزء های قرآن است و قرآن خود کوثر است و زهرا (س) باطن این کوثر است. درماه مبارک رمضان سه شب لیله القدر است. شهادت امیر المومنین علیه السلام در سه شب از ضربت تا شهادت طول کشید. بدن مطهر پیغمبر(ص) سه روز بر زمین ماند تا به خاک سپرده شد. بدن مطهر آقا امام حسین (ع) “بابی انت و امی و نفسی و اولادی و مالی” سه روز در خاک کربلا بدون سر ماند و تمام ستارگان ، ماه و خورشید بدان سجده کردند و نوحه خواندند. و در سه نیمه از ماههای مبارکه رجب، شعبان و رمضان سه مولود نورانی، امیرالمومنین(ع)،امام مهدی(عج)و امام حسن مجتبی(ع) به دنیا آمدند. که سه ظهور دنیا را در سه وجه حجابش حسن کردند. امیر المونین ابالحسن (ع)، امام مهدی(عج)وصی الحسن. امام حسن مجتبی(ع) خود حسن و بهار سبز نیمه رمضان است. در این ماه تاج گذاری حسن به واقعیت فطر است.(الله اعلم)
پس امتحان سختی در سه است. انسان وقتی از دنیا میرود,با سه آب اورا غسل می دهند اول با آب خالص دوم با آب سدر سوم با آب کافور؛ در سه نوبت یادش را زنده میکنند: در سومین روز از موت، در هفتمین روز از موت و در چهلمین روز از موت. هر سه روز اسرار عمل خود مومن است. درسه روز اعمالش خوانده میشود. در هفتمین روز کتابش باز میشود و چهلمین روز در مقام عملش ماندگار میشود. اینجا اگر کسر ۵ از ۶ را معنی کنیم، به یک توحید عمل میرسیم که همه اهل لااله الا الله میشویم. هنگام کسر بدن ما از این دنیا کثرت عمل در ما جمع و تمام اهل بیت ما به کنار رفته و یک میشویم. آنگاه همه میگویند: لا اله الا الله. اما عدد یک چه زیباست. جمع عدد ابجدی” ی و ک” برابر با عدد سی است:۱۰+۲۰=۳۰ .آنگاه می فهمیم ما غرق در قرآن بودیم و باید وجود ما و عمل ما به قرآن جوابگو شود. چنانچه در منزل هر مسلمانی جای خالیش را پس از موت، صوت قرآن پر میکند. چه زیباست پیش از مرگ قدر و منزلت قرآن را با جان و دل درک کنیم و خالصانه به تمام آیاتش بعنوان بندگی مولای خود عمل کنیم، تا انشاءالله رستگار شویم.آنجا، قرآن انیس و مونس ما میشود و ما را شفاعت میکند.
معنی زیباتری ازعددسه ,همانطور که می دانید قبل از خلقت خشکی روی زمین ,تمام کرة زمین را آب فرا گرفته بود وبعد خداوند اراده فرمود خشکی را بنام ارض روی آب خلق کند واز آنجا به تمامی کرة زمین خشکی کشیده شد ,سورةمبارک شمس می فرماید والارض وما دحیها وانگاه که زمین دحو شد یعنی کشیده شد.در واقع ظاهر خلقت روی آب جسمی شد ؛اما وقتی دنیا خلق شد پروردگار عالم همانگونه که نوشته شد که دنیارا سکوی به تعالی رسیدن بندگانش قراردادتابه حیات طیب وبه آن کوثر وجود برسند وبه کلمةمبارک حی زندة جاوید شوند پس حقیقت زیبای عدد سه به معنای واقعی خود ظهور پیدا کرد.در اسرا رعالم خلقت خداوند کریم پایة اعداد برسه قرار داد (مراجعه شود به کتاب گنج الف)که آن رمز اولین حرف از حروف مقطعةقرآن است,که خوانده می شود الف عدد ابجد آن ۱۱۱ می شود که در جمع اعدادش ۳ حاصل می شود ,در عالم شکل همة اعداد بصورت ۱ می باشد درعالم دنیا لباس شکل عدد را به خود می گیرد .عدد۳ برابر کلمة آب است,که در عالم عرشی خداوند درکلام کریمش می فرماید من عرش را روی آب قرار دادم یا مستوی کردم ,آنجا محتوای جان آب است واگردر دنیا بخواهیم بهتر متوجه شویم ,اگر کلمة آب را بصورت بسیطی بنویسیم ابجدش می شود ۱۱۴ که برابر ۱۱۴ سورةمبارک قرآن است.(الف+با=۱۱۴)(۱۱۱+۳=۱۱۴) ,توجه توجه ؛؛پس عدد ۳ کل محتوای حیات طیب قران است که خداوند مهربان ما اول روزیِ رزق حقیقی را بما عنایت فرمود وبعد به ما زندگی دنیایی بخشید مثل وقتی که هنوز بدنیا نیامده در چهار ماه وده روزه گی جنین خداوند سبحان فرمود انی نفخت من روحی این است جز این نیست که من از روح خودم به شما دمیدم.این منت خداوند برماست واین سر مایة فطرت است که بتوانیم خلیفه خداباشیم وبمانیم الی یوم القیامت .خداوند قبل از اینکه ما بدنیا بیاییم رزقِ مارا در سینة مادر وبدست پدر واز لحاظ محبتی در قلب هردو آنها مخصوصأ مادر مملو فرمود تا بستر پرورشش از هر جهت کامل باشد (چگونه می توانیم شکر ولی نعمت خود را بجا بیاوریم فقط بفضل خودش با بندگی کردن خالصانه)
اگر کلمة آب رابصورت بسیطی بنویسیم جایگاه عددیش می شود ۳۳ که رمز سن بهشتیان است (الف=۳۰+با=۳ درجمع می شود۳۰+۳=۳۳)پس کسی به حقیقت سن جوانان بهشت می رسد که در دنیا در جایگاه باطنی حقیقت آب که قرآن است سیراب شده وفعلش به مقام ودر جایگاه آن حی شده باشد وآیات بصورت فعلی براو مجسم شود اللهم ارزقنی. نکته ؛؛؛مطب جالبی که باطن معنوی دنیارا به سه روز واضح تربیان می کند واینکه در حدیث قدسی آورده شده است که کل عمر دنیا خلاصه شده دراین جملة پرمغز وپرمحتوای کل یومٍ عاشورا وکل ارضٍ کربلا ؛وقهرمان وامام عاشورا آقا ومولایمان ابا عبدالله الحسین صلوات الله علیهم اجمعین است. (البته باطناً همة معصومین صلوات الله علیهم اجمعین نورٌواحد هستند) همه می دانید مولای ما سه روز آب ظاهر بر او ویاران با وفایش وحتی فرزندان کوچکش بستند ,وحضرت ۷۲ یار باوفا داشت؛وحضرت درحال سجده به شهادت رسیدن ؛لعنت الله علی قوم الظالمین ولعنت خدا برقاتلین وظالمین حق محمد وآل محمد(ص)الی یوم القیامت.وبعد شهادت هم سه روز بدن مبارکش بدون سَر درکربلا بود .سه روز ,هر روز ۲۴ ساعت است سه روز می شود ۷۲ ساعت ,وعددابجد کلمة سجده برابر۷۲ می باشد.خوب دقت بفرمایید,دنیا هم سه روز شد؛ چه مناسبتی می تواند باشد با جمله کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا ؛امام حسین (ع)۷۲ یار با وفا دارد که ساجد واقعی پروردگار عالم هستند وسه روز(۷۲ ساعت) تشنگی را تحمل کردند,یعنی اطاعت خالصانه وحضرت درباطن ۷۲ یعنی ۷تا ۲ تا =۱۴تا به حقیقت سبع مثانی وعبودیت کامل خالصانه سر زیر تیغ دشمن به حالت سجده گذارده وسر مبارکش را شمر ملعون از پشت سر یعنی از قفا برید لعنت الله علیه الی یوم القیامت. وحیوانیت عین نجس میته را به عین طهارت قلب به م می فرماید.که آن هدف خلقت مولای مهربان است که می خواهد حیوانیت در قربانگاه ذبح شود وانسانیت بدون ظلمت به مقام عند ربهم یرزقون برسد.(درکتاب عرفان عدد۰نوزده)
جمع عدد ۶ و ۵ که ازعدد ابجدی ۶۵ دنیا گرفته شده است، عدد ۱۱ میشود (۱۱=۶+۵)همچنین در جایگاه عددی حروف، کلمه دنیا در مرتبه الفبا، ۲۹ است. آنجا هم ۲ و ۹ برابر با ۱۱ میشود. اکنون به تفسیر عدد ۱۱ میپردازیم.
گفته شد ۱۱ برابر با عدد کلمه هو وکلمه حج است. براستی این تناسب اعداد و حروف پرده ظاهر از هر چیز کنار میزند و باطن ها را نمایان میکند. پس آدمی بین دو یک خلق شده است. “انا لله و انا الیه راجعون” روزی که از او آمدیم یک بدنیا آمدیم و روزی هم که به دیار باقی میرویم یکه و تنها میرویم. بین فاصله این دو یک بسیار اسرار است. تمام آن سعی صفا و مروه است. شاید آن هفت بار سعی، پرده برداشتن از هفت باطن وجودی خودمان است که به هفت دریای نور وجودمان برسیم. تا به سِّرچشمه زلال عشق و بندگی دست پیدا کنیم. که به آن بگوئیم : زم زم (به معنیِ به ایست!)
اسمعیل عمل خود را به آنچه که حب دنیایی است برای رضای خدا قربانی کنیم. این همان حج و طواف واقعی است. هر لحظه به گرد رضای خدا در تمام اعمال شبانه روز، مطوّف شویم. آنگاه فاعل حج، یعنی حاجی شویم. پس همه بندگان خدا چه به حج ظاهری بروند چه نروند، در فعل بندگی خود در دنیا به درجه رفیع حاجی میرسند تا در اشرف بودن مقام خلقت خود نزد پرودگار خود شاکر باشند و به حقیقت ۱۱ که عدد هو است برسند. عدد یازده در واقع یک حرف الف است وروبرویش عدد ابجد آن که( ۱) کنار هم است در باطن باهم جمع نمی شود وهمیشه عدد در طواف الفِ وجود است.در واقع عدد روح حروف است مثل جسم وروح که هدو یک وجودند؛ در سِر الف خواهیم خواند:
در خانه اگرکس است یک حرف بس است.
همین قدر که قامت انسانی در الف جلوه میکند. اگر الف شد، همه را دارد. چون اَلِف اگر اَلْف خوانده شود همان هزار است که برابر با حرف غین که برابر حروف اسم مبارک غنی پروردگار عالم است . پس ما آمده ایم الِف وجودمان به الْف برسانیم تا غنی شویم و از دنیا برویم. دنیا برای انسان مومن تجارت خانه الهی است که آخرش تمام هستی ظاهر خود را به او بفروشد و درآخر فنای الی الله شود و در معنی به هو برسد.(۱۱)
عدد هفت
درعدد جایگاه دنیا که ۲۹ بود اگر ۲ را از ۹ کسر کنیم برابر با هفت خواهد شد.۷=۲-۹ که تفسیرمجمل آن به این شرح است: معرفت این عدد، برای انسانهای در قید حیات است . راز امتحان سخت دنیا و قبول شدن در آن مخصوص بندگان مومنی است که در زیر هشتی رضای خدا رو سفید شوند. به شرط آنکه بنده خود را در دنیا مسافر ببیند و خالق خود را بشناسد و بندگی را با تمام وجود در طول عمر خود قبول کند. عدد هفت در اکثر ادیان عدد مقدسی است.در زبان عربی سبع خوانده میشود و زیباترین وجه آن را پیغمبر (ص) در حدیثی برای قرآن فرمود: “قرآن دارای ظاهر و باطن است.در باطن قرآن هفت بطن نهفته است و تمام هفت بطن قرآن در هفت آیه سوره مبارکه حمد جمع است و تمام هفت آیه در بسم الله الرحمن الرحیم و تمام آن در هفت حرف بسم الله و تمام بسم الله در باء بسم الله است که حرف باء هم هفت صفت دارد و تمام حرف باء در نقطه زیر باء جمع است.” امیرالمومنین (ع) حجت الله اکبر میفرماید:” انا نقطه تحته الباء. من نقطه زیر باء هستم”. کسی است که پروردگار عالم از نور مبارکش عالم کرسی و هرآنچه درکرسی است را خلق کرد. “کرسیه السموات و الارض و ما فیهن و ما بینهن” یعنی ملکوت هفت طبقه آسمانها و هفت طبقه زمین وآنچه در آنهاست و آنچه میان آنهاست از نور وجود ایشان خلق کرده است. علی (ع) نور ملکوت است و ملکوت، قائم بر وجود حق اوست. ذره ای در دنیا نیست که خالی از ملکوت باشد و نه منهای علی(ع)چنانچه همه مخلوقات میگویند:
ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم با شما نامحرمان ما خاموشیم
“یسبح لله ما فی سماوات و الارض“
این ملکوت هفتگانه، در وجود هر انسانی به هفت نفس نورانی و انسانی که همان نفوس آسمانی هستند، متجلی شده است. نفس لوامه، نفس ندامه، نفس مطمئنه، نفس راضیه، نفس مرضیه، نفس مفلحه و الهیه. همان طور که جهنم هفت درکه، دارد هفت نفس رذیله هم به نامهای نفوس سبُعیه یا حیوانی که(مناسبت با زندگی جسمی انسان دارد اگر صحیح استفاده شود لازمه حیات دنیا هستند و خیر محض میباشند. چون باید با بدن حیوانی در این دنیا زندگی کنیم؛؛؛پس باید از نفوس رذائل بگذریم و به نفوس انسانی برسیم) نفوس حیوانی عبارتند ازنفس : عُجبیه، غیبتیه، کبریه، غروریه، تفخره، تکثره، حرصیه. اگر این نفوس به غلط استفاده شود نفوس نورانی را از بین برده و هبوط در حیوانیت میکنند.
در کلام سبحانه و تعالی که میفرماید:”کَل انعام بل هم اضل” یعنی شبیه به چهارپا بلکه پست تر و گمراه تر” این بد ترین عذاب برای انسان در دنیا و آخرت است و عذاب آن خِزی یعنی خواری میباشد.
زیباترین عبادت سجده است. هفت موضع وجود انسان باید بر زمین بیاید و مخصوصا سر روی تربت باشد. آنگاه از پروردگار خود بخواهد “سبحان ربی الاعلی و بحمده” ” پاک و منزه است پرودگار من حمد و ستایش مخصوص اوست که او ربی الاعلی است و هر لحظه جماد را به نبات و نبات را به حیوان و حیوان را به انسان تعالی وکمال میدهد”. هان ای انسان؛ در سجده واقعی بندگی و اطاعت از اوست که به عمل انسانی ترفیع میگیریم. این هفت موضع را مساجد وجود مینامند. تحت توجه کامل در بندگی از باطن آیات هفتگانه سوره حمد، انسان در زیر هشتِ امتحان عمل قرار میگیرد. چراکه انسان مومن قرآن را بر سر خود تاج قرار میدهد در اصل هفتِ کتاب در آیات سبعه روی سر او هشت میشود. و هشت مجرای رضای اوست. در این صورت لحظه ای نیست که در محضر او نباشیم و در زیر سقف هشت مانند گنبد رضای او دائما میمانیم تا قبولی خود را در زمان موت بگیریم و از آنجا زیر ظل رحیمییت پروردگار عالم قرار بگیریم که برای همیشه؛ “لاخوف علیهم و لا هم یحزنون” بشود. انشاءالله لازم به تذکر است که بهشت ۸ درجه دارد برای قبول شدگان در زیر هشتی رضای خدا به رضا رسیدن یعنی به مقام راضیةً مرضیه رسیدن است.
ما همواره در هفت هستیم. یکسال ۵۲ هفته است.عدد ابجدی سوره حمد ۵۲ است. یعنی پنجاه و دویی که هفت آیه دارد. سال را پنجاه و دو هفته میخوانند.یعنی ۵۲ تا ۷ هفته که برابر با ۳۶۵ روز است.در قرآن کریم ۳۶۵ بار نام یوم آمده است به تعدادروزهای سال؛ سوره مبارکه حمد را سبع المثانی میگویند. آیات این سوره مبارکه دو قسمتی است. و به قولی دیگر نیمی از آیات مبارک معرفی پروردگار عالم به بنده است و نیمی دیگر درخواست بنده از پروردگار عالم است. پس سبع المثانی میشود: هفت تا دو تا. یعنی چهارده. جمع عددی ۳۶۵ برابر با ۱۴ است یعنی۱۴=۵+۶+۳٫ یعنی همان سبع مثانی.
با مطالعه این نکات قدر عمر خویش را بدانیم. در چه سنی هستیم؟ خود را دریابیم که مولایمان ما را غرق در حمد خود گردانیده است. نمک خوردن نمک دان شکستن رسم نیست. پس به عمل و به بندگی شکر نعمتهایش را بجای بیاوریم. بالاترین شکر نماز یا صلوه است. امام اول و امام سوم ما در جایگاه سجده نهایت شکر و بندگی را بجای آوردند.و حضرت امام حسین علیه السلام سر از سجده بر نداشت تا سر مبارکش از بدن مبارکش جدا شد. “السلام علیک یا اباعبدالله الحسین”
در اعداد ابجد سه عدد هفت ، هفتاد ، هفتصد برابر با حروف بترتیب ز=۷،ع=۷۰و ذ=۷۰۰ است. حرف ز صفتش جهر است و آن کتاب عمل است هر کس به میزان زحمت و سعی و کوشش خود کتاب شخصیت و جایگاه مقامش را در دنیا و آخرت معلوم میکند و آن آشکار است. مانند دکتر، مهندس، کارگر و غیره. اما حرف عین از حروف استعلاء است یعنی در کنار اینکه کتاب ظاهر خویش را شامل میشود، درجه کیفیت و خلوص عمل را به مرتبه بالای خود میرساند. حرف ذال ۷۰۰ است یعنی جایگاه کسانی که مرتبه خود را در باطن کتاب و عمل خویش پیدا کرده و میکنند که بهشت یا جهنم را نشان میدهد. جایگاه این سه حرف بدین صورت است: دنیا حرف “زا” و برزخ حرف “عین” و قیامت حرف “ذال” است. هر عالم از عالم دیگر وزین تر و پر محتوا تر میباشد.
مولای متقیان در خطبه ۵۲ صفحه ۱۳۹ و خطبه ۶۳ صفحه ۱۵۲ از کتاب نهج البلاغه میفرماید”آگاه باشید دنیا رو به فنا و نیستی نهاده و خوشی آن باقی نمیماند مانند جوانی و تندرستی، و به تندی (از اهلش) رو بر میگرداند و ساکنین خود را به فنا و نیستی میکشاند. شیرینیهای آن به تلخی مبدل شد. پس سوگند بخدا اگر بنالید مانند شتران غمزده فرزند مرده و بخوانید مانند صدای کبوتر و فریاد و زاری نمایید مانند فریاد و زاری راهبی که دنیا را ترک کرده و از مالها و فرزندان در راه خدا بگذرید برای درخواست تقرب از جهت بلندی مقام و منزلت نزد او یا آمرزش گناهی که نوشته شد و فرشتگان او آن را ثبت نموده اند.(قسمتی از خطبه ۵۲)” و در خطبه ۶۳ در برخی از فرازهایش حضرت می فرماید” ای بندگان خدا در دنیا از معصیت خدا بپرهیزید و به سبب کردار خود بر مرگهایتان پیش دستی کنید. (در زندگی نیکوکردار باشید تا پس از مرگ ایمن گردید ) و بخرید چیزی(اعمال صالحه)را که برای شما باقی می ماند به چیزی که از کفتان میرود” . و از حضرت رسول (ص) نقل شده که روزی گوسفندی را در منزلش کشتند و همه را در راه خدا بخشیدند و گردن آن را برای حضرت گذاشتند وقتی حضرت تشریف فرما شد به ایشان گفتند همه را در راه خدا دادیم جز گردن آن و حضرت فرمودند همه مانده است و یک گردن رفته است.
در سوره شریفه الرحمن پروردگار عالم می فرماید”کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام” همه کس و آنچه دارند فانی می شود مگر آنچه برای ذوالجلال و الاکرام است که باقی می ماند.”
دنیا برای مؤمنان قدر شناس مزرعه است.چنانچه می فرماید “الدنیا مزرعه الاخره” در دنیا بذر افشانی می کنند و در قیامت در سایه درختانی که بذرشان را خود کاشته اند لذت می برند و از میوه هایش تناول می کنند. آیا اگر در دنیا نمی آمدیم، می توانستیم به مقام قدر خود یعنی خلیفه اللهی برسیم؟پس بسی منت بر ماست الحمدلله رب العالمین.
و یکی از صفات دنیا تکریر است یعنی اندکی از عمل در همین دنیا به انسان بر می گردد. و این صفت در حرف “راء” است. عدد ابجد آن ۲۰۰ است که با عدد حرف عقل برابرست. شاید بتوان اینطور معنا کرد که دنیا مخصوص انسان است چون پروردگار عالم نعمت عقل را فقط به انسان کرامت نموده است و تمام نعمتهای زمینها و آسمانها را برای انسان وانسان را برای عبادت خودش خلق نموده است. نه آنکه نیازی به عبادت انسان دارد بلکه در مجرای عبادت به او لیاقت و ظرفیت رسیدن به نزدیکترین مقام قرب (دنیا) را نسبت بخود، اعطا کرده است .
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری (سعدی)
حروف دنیا از نظر طبیعت
۱- دال دنیا مَلَکش دردائیل و عدد ابجدش ۴ است. این حرف از حروف ترابیه و آبی شمالی است. دال در معنا وجود خالق را تثبیت و دلالت بر ظهور و پیدایش خود در مجرای توحید و آداب بندگی کردن را در مقابل خالق که فرمانروا و حاکم محض اوست بدون کرهاً وطوعاً دارا است. پس ای عزیز، پروردگار عالم ،رب مهربان ما ،پیامبران و امامان معصوم علیه السلام راقرار داد تا چگونگی بنده شدن و چگونگی بندگی کردن و ادب داشتن در مقابل مولایمان را بیاموزیم. و چگونه با ادب به درگاه باری تعالی وارد شویم تا از ما راضی باشد.
۲- نون ساکن از کلمه دنیا که طبیعتش خاکی جنوبی و از دسته حروف هواییه است و مَلَکش حولائیل است. حرف “ن” ساکن را می توان چنین گفت که جان استعداد تراب در دنیاست و آن جوهریت حرکت و سِرّّ وصل دو عالم سکون ابدی و ازلی است. در تعریف “ن” ساکن همان بس که تنها حرفی است در الفبا که پشت تمام حروف کار میکند. ۶تای آن را اظهار (ح خ ه غ ع أ حروف حلقی) و در یک دسته حروف ادغام میشود (ی ر م ل و ن حروف یرملون) و پشت یک حرف (ب) قلب به م می شود و پشت ۱۵ حرف بقیه اخفا میگردد. راستی فکر کرده اید که این حرف چه سری دارد که دارای دو مخرج است زبانی و در بینی که به آن غنه می گویند و ظاهر نوشته اش به دو صورت در قرآن آمده است : الف- بصورت نون ساکن. ب- بصورت تنوین.
اما در دنیا این حرف استثنا است زیرا نون ساکن پشت حرف “یای” دنیا قرارگرفته اما بجای ادغام ،اظهار میشود یعنی به دو مخرج غنه و زبان بصورت کامل ادا میگردد. عدد ابجد نون ساکن ۵۰ و معادل حروف کلمه کُل(همه =۵۰) و لَکَ(برای تو=۵۰) است. شاید دنیا اینطور معنا شده است که پروردگار همه مخلوقاتش را برای تو ای انسان راکع و ساجد کرده است تا تو نیز برای خدا راکع و ساجد شوی. نون در مقام اخفا پشت ۱۵ حرف گفته شده است، اما فقط بصورت غنه در بینی بیان میگردد که انشاءالله توضیحات بیشتر در اسرار”ن” بیان خواهد شد.
اگرعدد ابجد حرف نون (ن و ن)را جمع کنیم معادل ۱۰۶ می گردد و مجموع این ارقام ۱+۰+۶ = ۷٫ آن نیز همان کتابی است که در دنیا هم از طرف خداوند به دست بندگان و هم کتاب عمل بندگان بسوی خدا می باشد. همچنین ۱۰۰(ق)+۶(و)=۱۰۶(قو)در معنای نگهدارید و این همان سفارش انبیا و اولیا در دنیاست که می فرمایند:”اوصیکم به تقوی الله”.
جایگاه عددی “ن” در الفبا معادل ۱۴ است که وجودمبارک۱۴ معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است که در تمامی اعمال و کردار ما تاثیر گذار بوده و ما را به راه راست هدایت می کنند . ۱+۴=۵ که ۵ حلقه بندگیست و همه ما باید به آن مفتخر شویم تا پس از مرگ از تمام سختیها و عذابها آزاد شویم. جایگاه عدد حیات در الفبا ۱۴ است و جایگاه عددی موت نیز ۱۴ است. پس حیات و موت که مجموعا ۱۴+۱۴=۲۸ میشود کامل کننده عمل در دنیا و آخرت خواهد شد. حروف الفبا۲۸ حرف است که ۱۴ تای آن نورانی (حروف مقطعه قرآن) و ۱۴ الباقی حروف ظلمانی هستند. این حروف را به شمسی و قمری نیز تقسیم میکنند. حروف شمسی قیامت و حروف قمری دنیا را جلوه میدهد. جایگاه ۳ حرف نون (ن و ن) در حروف الفبا معادل ۳۴ است، در حالیکه عدد ابجد کلمه دل نیز ۳۴ است و۳+۴=۷ و این بدان معناست که کتاب حق در دل انسان باز می گردد و آن معرفت حق است . پس اگر دل با معرفت شد ،تمام اعمال انسان نشان معرفت او میشود. عدد ۳۴ خود نیز برابر با عدد ابجد کلمه اجل است. محلی برای دو تفکر: اول اینکه همه اهل دنیا و مکان دنیا و جلوه های آن مانند ماه،خورشید و ستارگان همه میمیرند یعنی اجل شامل کل میشود.
دوم آنکه گناهکاران غافل قبل از مرگ ظاهری، دلشان میمیرد. با آنکه ظاهرأ در قید حیات هستند اما باطنشان مرده است. “صم بکم عمی فهم لا یعقلون”. قبل از مرگِ دل؛ توبه کنیم و از خدای خویش طلب مغفرت نمائیم تا احیا شویم.چه بسا که به مومنان خطاب میشود: “موتوا قبل ان تموتوا”.” بمیرانید(هوای نفس حیوانی و رذائل وجودی را) قبل از مردنتان”. تا حیات انسانی باقی بماند الی یوم القیامه.
۳- حرف یاء حرف انتخاب است.(کامل درس عرفان عدد۱۰ درکتاب عرفان ده آمده است) عدد ابجدش ۱۰ و جایگاه عددیش نیز ۱۰ است طبیعتش خاکی جنوبی و از دسته حروف هواییه است، مَلَک آن سرکطاییل است. تمام انسانها در تمام عمر در حقیقت حرف یاء یعنی درانتخاب هستند.۱۰ در زبان عرب عشر است و صاحب عشر مولایمان ابا عبدالله الحسین(ع) است. زیرا هنگامیکه او به دنیا آمد یک خودش بود و نُه فرزند نورانی در صلب ایشان به دنیا آمدند و در نام مبارکشان هم ظهور دارد زیرا او حسن است و حرف یاء بین سین و نون او را حسین جلوه داده است که این یاء معادل۱۰ است و او صاحب عشر و بر پا کننده عاشورا است. بنابراین همه انسانها درعاشورای انتخاب خود در عمل و بندگی امتحان می دهند. چگونه زیستن و چگونه رفتن را خود انتخاب می کنند. (ادبیات عرب این یاء را یای مصغر در اسم میگوید یعنی برادر کوچکتر)که برابر با “کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا” است.
همیشه و در همه اعصار حجت خدا وجود دارد و این امتحان برای ماست که حجت خدا را یاری کنیم , و صدای “هل من ناصر ینصرنی” امام حسین (ع) از دهان فرزندش امام زمان شنیده میشود. باید با جان و دل به یاری دین و قرآن و امام زمان خود بکوشیم. (اللهم عجل لولیک الفرج اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه و ذابین عنه والمستشهدین بین یدک)
۴- آخرین حرف از حروف “دنیا”، “الف” است که به نظر میرسد در علم حروف بالاترین نعمت پرودگار مهربان به ما بندگان فقیر رسیدن به حرف الف است. جالب اینجاست که اولین حرف از اولین آیه قرآن الحمد است که به الف شروع میشود. آخرین کلمه قرآن ناس است که به سین ختم میشود. عدد ابجد کلمه ناس ۱۱۱ است که همان عدد حرف الف است.
دل گفت که علم لدنی اش هوس است پس به او گفتند الف گفت هیس! که گر در خانه کس است ، یک حرف بس است. “بس” حرف اول ب “بسم الله الرحمن الرحیم” و سین آن حرف آخر ناس است. جایگاه عددی حرف الف ( ا،ل،ف) برابر با عدد ۳۰ است. همان کل سی جزء قرآن که حقیقت الف است. حرف الف در اول ۴۰ سوره از سوره های قرآن آمده است.
الف از طبیعت آتشی، مشرقی است. از دسته حروف ناریه است. مَلَک حرف الف حضرت اسرافیل است. این ملک مقرب مامور دمیدن روح بر جسم تمامی هستی است. او کسی است که به امر خدا صور اسرافیل را میدمد تا تمام ذرات پراکنده شده اجسام به اصل بدنی خود بازگردند.
اینچنین دنیا به معنی واقعی خود میرسد. زیرا دنیای هرکس برای خود محفوظ است. پس ای بیدار دلان ببینید آیا غیر از این است که دنیا حی است و به اراده پروردگار عالم حیِ قادرِ سبحان آنچه به موجوداتش به اندازه وسع، استعداد و توان مالی، جانی داده است، محل رشد استعداد ذاتی ما در دنیاست. در واقع باید در زندگی دنیا با دست پر و اعمال صالح و با الف ممدوده پرواز کنیم تادر آخرت شروع حیات کاملی برای ما شود. پروردگار عالم در سوره مبارکه یاسین میفرماید: “نکتب ما قدموا و اثارهم ؛ اعمال شما و آثار آنرا مینویسیم.”
ما عمل زنده را باخود میبریم. آثار اعمال ما زنده میماند تا احیاء کننده دیگران باشد تا در حیات ابدی بی بهره نمانیم. چه تلخ است برای گناه کارانی که آثار اعمالشان گریبان گیرشان خواهد شد.چه زیبا خواهد بود هرچه زیبا تر و سریعتر و با جدیت برای خویش توشه جمع کنیم و هر چه بهتر را، برای خود، برگزینیم. نقل شده است حضرت موسی علیه السلام نیمه شبی با یاران خود به دیاری رسیدند که هیچ نور نبود حضرت به یاران فرمود هرکس میخواهد مقداری از خاک اینجا را برای خود بردارد. عده ای گفتند پیغمبر خدا لغو نمیگوید هرچه توانستد، برداشتند. گروهی دیگر گفتند خاک را چه ارزشی است.اما چون حضرت فرموده است مشتی برای خود بر میداریم. اما عده ای حرف حضرت را جدی نگرفتند و هیچ بر نداشتند. از آن دیار که گذشتند، در روشنایی آسمان دیدند، برداشته شان خاکِ طلا است. دسته اول بسیار شاد شدند. وگفتند:کاش بیشتر برداشته بودیم. دسته دوم حسرت زیادی خوردندکه چرا کم برداشتیم. و دسته سوم مایوس و نادم خویش شدند. دیگر راه بازگشتی نبود. مَثَلِ این روایت به مُثابه سفر آخرت (دار الحسرت) است.
الف کل حقایق، نعمت ها،کرامات و مقامات مرضی پروردگار عالم است. رسیدن بنده مومن به درجه ای که خداوند متعال به او خطاب میکند : ” یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فدخلی فی عبادی و ادخلی جنتی” امید است شامل همه ما و دوستانمان بشود.
در قرآن مجید یکصد و پانزده بار نام “دنیا” و به همان مقدار نام “آخرت” ذکر شده است. همین قدر بدانیم ۱۱۵ یعنی: “ای انسان میزان عمل خویش را در دنیا نگهدارد که در آخرت میزانش بر صراط مستقیم نگه داشته می شود”. مجموع ارقام عدد ۱۱۵ برابر با ۷ است.۱+۱+۵=۷ یعنی کتاب و حمد.
عدد ابجدی کلمه دنیا با عدد ابجدی بی تشدید مکه برابر است.(۶۵) براستی جای تفکری دقیق دارد.به سادگی نمی توان از این روابط و اسرار گذر کرد، جای بسیار تعقل و تفکر دارد. و این مسئولیت بزرگی است. همچنمین جایگاه عددی مکه نیز برابر با ۲۹ است. جمع ۲۹ و ۶۵ هر دو برابر با هم و معادل ۱۱ است.۲ +۹=۶+۵=۱۱ که برابر با همان کلمه هو و حج ابتدای بحث است. براستی وظیفه ما در دنیا چیست و رسالت ما چگونه است؟ از یک آمدیم (الله) و به یکتای بی همتا بازمیگردیم. هما نطورکه خداوند کریم آخرین سوره ای که به پیامبر (ص) نازل فرمود سورة نصر بود که در آن وعدة پیروزی فتح مکه راداد همة مومنین هم امیدوار باشند که خداوند در آخر عمر فتح خانة خودش رادردل بهشتی مومناش می دهد واین نصرت بزرگ برای هرانسان آمرزیده است.
پیام مکه چیست؟ اگر نوزاد تازه متولد شده دردم جان دهد باز هم همان از یک آمدن و به یک پیوستن است. درعبارت “انالله و انا الیه راجعون” ، واو وصل میان عبارت، تعبیر دنیاست. همانا این واو سیر میان صفا و مروه عمل است تا سلامت به رضای او برسیم. انشاءالله.
نتیجه اینکه
پروردگار عالم حروف و اعداد را مسبب و سببی قرار داد تا بندگانش حجابها را کنار بزنند و به واقعیت وجودی خویش برسند. چون ظاهر بین هستیم از شناخت خود و اطرافمان به شناخت مولایمان برسیم. با تعلیم و تعلم و با عبادتش به هدف، که کمال رسیدن رضای مطلق او و به درجه رسیدن به قرب او نائل شویم. و این میسر نمیشود مگر اینکه به دنیای اسفل بیاییم و از صفر بندگی شروع کنیم تا به ۱۰۰۰(اَلف) و به اَلِف وجود خود برسیم.
چه جالب است در فلسفه دسته بندی انواع و اجناس موجودات، انسان آخرین نوع از موجودات است که از جنس حیوان است، ولی در مرتبه جنس، جنس هیچ چیز نمیشود الا خدایی شدن که رسیدن به نفس الهیه است. خود نوع انسان نیز نوع الانواع است. پس شیطان چرا به آدم سلام الله سجده نکرد، چون او آتش است و هیچوقت جنس انسان نمیشود. پس فقط به او صدمه میزند و سرمایه اش را میسوزاند و ضرر شیطان همین است. پس راه مبارزه با او توبه است. در نتیجه از پروردگار عالم بخواهیم که ما را از شیعیان و محبین واقعی و امت ۱۴ معصوم صلوات الله علیهم اجمعین قرار دهد که ما از نوع ایشان بمانیم و با ایشان محشور شویم و مورد شفاعتشان قرار بگیریم. انشاء الله.
اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن
صلواتک علیه و علی آبائه فی هذا ساعهٍ و فی کل ساعه ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً
حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً.
برحمتک یا ارحم الراحمین.
ثبت دیدگاه