بسم الله الرحمن الرحیم
یاهو یا من لا هو الا هو
بسمِ الله، بسمِ هو، بسمِ رحمن الرحیم
بسمِ رب الارباب عالم و بسمِ الحمدالله رب العالمین
حقایقی از باطن و اوقات نمازهای پنجگانه
الله اکبر
اوقات نماز؛حقیقتی است از جایگاه وذی القعد تنها عبادتی که باعث عروج انسان ازعالم سفل به عالم اعلا یعنی قرب الی الله می باشد وستون دین ,وبکلام مبارک رب العالمین در سورة مبارک عنکبوت آیة۴۵ فرموده :الصلوه تنها عن الفحشاء والمنکر ولذکرالله اکبر نماز انسان را باید از عمل های زشت ومنکر جدا کند .وآن نماز بزرگترین یاد خداست.
نماز خود یک وجود نورانی است,وحقیقت آن انسان کامل یعنی وجودهای مقدس ۱۴ معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است.
سورة مبارک نساء آیة۱۰۳ فاذا قضیتم الصلوهَ فاذکروااللهَ قیامأوقعودأوعلی جنوبکم فاذااطمأننتُم فاقیمواالصلوهَ انَّ الصلوهَ کانت علی المؤمنینَ کتابأ موقوتا صدق الله العلی العظیم وچون نماز را پایان بردید ,خدارا(در همه حال)ایستاده وخوابیده یاد کنید وهمین که ایمن شدید,نمازرا (تمام) بخوانید؛چراکه نماز بر مومنان فریضه ای زماندار (وقت معلوم) است.
وقت یعنی زمانِ وقوف آن عمل,وزمان در موقفش ثابت وماندگارمی شود وچون زمان شامل ثانیه ها ودقیقه ها وساعات وخلاصه شبانه روز هفته و ماه سال می شود پس درجایگاه حقیقی نقطةگردش دایره زندگی است واما تعین زاویه های زندگی وانتخاب چگونه درگردش درآمدن با اختیار خود ما از نظر ظاهر است واز حقیقت نگاه باطن تعین اوقات نماز است که هرکدام از نمازها محوریت آن زمان را صاحب می شودوتمام امورات انسان باید تنظیمش بر اساس زمان ووقت این فریضة واجب می شود تا درواقع اصل؛ قربان فرعیات نشود. دیگر اینکه عمل درراه رضای حق تعالی وبه مقصد قرب الی الله انجام می شود؛ بنابراین همة اعمال روز مره ما در حول این محوریت درمسیر رضای خدا وند کریم درچرخش است,پس نماز مجرای عروج بنده به عالم قرب الی الله است.وصل کنندة بنده به مولای خود می باشد..
حدیث زیبایی دربارة اوقات نماز نقل شده است می فرماید پروردگار مهربان ملکی بنام سخاییل یاسرفاییل را مأمور کرده است,بعد ازهرنماز به بندگانش براتی ازآتش جهنم با اسماء مبارکش عنایت کند.
۱- نماز ظهر اسم مبارکش اناالله القادر
۲-نماز عصر اسم مبارکش اناالله الجلیل.
۳-نماز مغرب اسم مبارکش اناالله الجبار.
۴-نماز عشا اسم مبارکش اناالله.
۵-نماز صبح اسم مبارکش اناالله الباقی.
چقدر زیبا وجالب توجه است که درباطن علم اعداد وگنج حروف در حقیقت اسمایی اوقات نماز هر نام مبارک مفتاح آن نماز وحتی باعث ثبوت آن نماز وصورت واقعی ان که ایمة معصومین صلوات الله علیهم اجمعین هستند ظهور می دهد .که هرکدام را در جایگاهش توضیح می دهم.
نماز ظهر:
در کتاب اسرار معراج نویسنده، آقای عماد زاده می فرماید: اولین نمازی که شکل ظاهرش بپا شد و اذان و اقامه برایش خوانده شد نماز ظهر بود. به نقل از کلینی از امام صادق(ع) فرمود: در آسمان چهارم محلی از نور دیدم و همهمه ای بگوشم رسید که می گفت: حی علی الصلوه، حی علی الصلوه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، جبرئیل گفت: قد قامت الصلوه. ملائکه گفتند این نماز قائم است به جهت امت تو تا روز قیامت ادامه دارد. حضرت رسول (ص) به امامت نماز ایستادند و ارواح پیامبران در پشت او اقامه نماز جماعت کردند. حضرت رسول(ص) خود حقیقت ظهر هستند. زیرا ایشان ظهر وجودند کسی هستند که کل نورند و نور تام و تمام. در کتاب منتی الامال نویسنده آقای شیخ عباس قمی رحمه الله می فرماید: ۱۷ نسل قبل از تولد حضرت محمد(ص) آنها حامل نور نبوت شدند که همه در اصلاب شامخه و ارحام مطهره به اذن الله جای گرفتند. تا وقتی رسید به پدر بزرگوار حضرت، عبدلله(ع) چنان نور جبین ایشان زیاد بود که شبها چراغ لازم نبود، دشمنان زیادی می خواستند ایشان را از بین ببرند. اما به اراده پروردگار عالم، ایشان حفظ شد تا وجود مطهر و مقدس والاگهر حبیب الله اعظم خود با نور کاملش به این دنیا متولد شدند. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
ایشان با مهر نبوت در بازوی راست و معجزات زیاد پا به عرصه زندگی دنیا گذاشتند. با قدوم مبارکشان ظلمتها رخت بربستند و نور همه جا را فرا گرفت. خانم آمنه علیه الرحمه می فرماید: در هنگام تولد ایشان عمودی از نور را دیدم که از آن مشرق تا مغرب عالم پدیدار شد . و هنگامیکه نور به زمین رسید بتهای خانه کعبه همه سرنگون شد. تمام پادشاهان ظالم تختشان واژگون شده و سه روز لال شدند. شیطان که تا آسمان چهارم می توانست بالا برود و استراق سمع کند و در زمین مردم را اغوا کند با قدم مبارک رسول اکرم(ص) از آسمان منع عبور شد. آتشکده آذرگشسب که هزار سال روشن نگه داشته بودند خاموش شد و چهارده کنگره طاق کسری فرو ریخت و خیلی معجزات دیگر که همه نشان دهندة این است که ایشان ظهر وجود است چون نور آمد ظلمات رفت.
درخبر دیگر آسمان چهارم را مرکز فرماندهی فرشتگان می دانند و شاید به عقیده قدما که می گفتند فلک چهارم آفتاب است و آفتاب مرکز فرماندهی منظومه شمسی است منطبق باشد. خلاصه این نشانه ها ظهور خورشید در وسط آسمان رسالت است. همانطور که ظهر می شود، خورشید در وسط آسمان می آید و روی خورشید کاملا به زمین می افتد. تمام زمین روبروی خود را روشن می کند و تاریکی ها کاملاً می رود حتی اجسام سایه های خود را از دست می دهد سایه در زیر جسم می رود گفته می شود سایه در زیر خانه خدا کاملاً از بین می رود. چون خانه خدا مظهر ظهور وقت نماز است. در این ساعت که کاملاً سایه برداشته می شود ظهر است و برای عصر شاخص، رکن ستون خانه خدا است که وقتی سایه اندازه خودش روی زمین می افتد وقت نماز عصر است.درحقیقت سایه ساجد به حقیقت ظهر وجود است یا بقولی نفسِ ظهر است .
سورة مبارک نحل ایات ۴۸و۴۹ می فرماید؛اَولم یرواالی ما خلق اللهُ من شیء یتفیّؤاظلالهُ عن الیمینِ والشمائلِ سجداًللهِ وهم داخرون –آیاچیزهایی راکه خداوند آفریده ندید(اشاره به ظهر وجود)که چگونه سایه ها یشان از راست وچپ مگردد(اشاره به طواف کردن)وفروتنانه برای برای خدا سجده می آورند وتخلف نمی کنند.
وُللهِ یسجُدُ ما فی السمواتِ وما فی الارض من دابهٍ والملائکهُ وهم لا یستکبرونُ ,-(نه تنها سایه ها بلکه )هر چه درآسمانها وهر در زمین از جنبندگان وفرشتگان است ,همه خدا را سجده می کنندوتکبرنمی ورزند.
حقیقت عددی نماز ظهر درمعانی ابجدی
عدد ابجد کلمة ظهر برابر۱۱۰۵ می باشد.که جمع عددیش برابر۷ می باشد ,(۱+۱+۰+۵=۷)وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیهم اجمعین خود سبع مثانی یعنی هفتا دو تا است در در نورٌواحد توضیح داده شده است.در حدیث معتبر از وجود مقدسش آمده که فرموده؛کل محتوای قران در سورة مبارک حمد است. ودر کلام نورانیش درحدیث دیگر می فرماید من صاحب لوای حمد هستم ,همانطور که می خوانید نام مبارک آسمانیش احمد (ص)ونام زیبای زمینیش محمد صل الله علیه واله سلم می باشد که ریشة حرفی هردو نام مبارک حمد می باشد هر حمد ۷ آیه دارد پس آقا وجود مبارکش هفتا دوتا است .عدد ابجد کلمة حمد ۵۲ می باشد که درجمع عددهایش به ۷ می رسیم (۵+۲=۷)پس در این قسمت هم آقا سبع مثانی می باشد .
نکته,هرسال شمسی ۵۲ هفته دارد عدد هفته ۷ روز است ودر جمع عددهای ۵۲هم به هفت رسیدیم پس ما هر لحظه در ظهر وجود ,ودر حمد الهی از ظاهر وباطن غرق هستیم ,,,,,,,,,وهمانطور که هفت آسمان بالای سرمان وهفت طبقه زمین زیر پایمان است ما در ولایت ۱۴ معصوم صلوات الله علیهم اجمعین غرق هستیم. المدالله ربالعالمین.
جالب توجه اینکه جایگاه عددی کلمة ظهر برابر عدد۵۲ می باشد.(۵۲ عددکلمة حمداست۵+۲=۷ و۷عدد هفته می باشد.)خداوند کریم آقا رسول گرامیش را رحمه للعالمین قرار داد وایشان که تاج افتخارما هستند زیرا ما انشاالله ازامت ایشان قرار بگگیریم مقام پیامبری مارا دارا هستند. واین عزیز امام الرحمت می باشد .پس خوشا بحال هرکس که از انوار متشعشع غیبی بهترین استفاده را کند.
خداوند کریم مؤمنی که به حقیقت نماز ظهر برسد ترک نام نورانیش اناالله القادر را عنایت می فرماید.
خداوند منان خود را کل قدرت خود را معرفی می فرماید .پس هرکس ظرف وجودش هرچقدر آماده تر وهرچقدر وسیع تر وهر چقدر تنزیه تر باشد قابلیت جذب وافول نور ظهر را دراو بیشتر عنایت می فرماید .اللهم ارزقنی
کتاب قرآن هم کلِ نور هدایت است و کلِ احتیاجات و کلِ احکام را برای پیروانش روشن می کند و برای مردم در همه زمانها ظلمات جهل و گناه و اشتباهات را در دنیا و آخرت تبیین می فرماید. و هیچ عذری نمی گذارد.
پس وظیفه است که همه از آن بهره برداری کنیم. همانطور که سران هر مملکتی نیروگاه درست می کنند و از آنها با سیم کشی منازل را روشن می کنند و وسائل برقی را بکار می اندازند و هر نوع احتیاج الکترونیکی را بر میدارد.
پس باید علمای دین و سران قدرتمند هر مملکتی و حتی والدین هر خانواده ای وسایل ارتباطی و حتی سیم های وصل کل نور را در قلوب تک تک بنده گان خدا و اهل خانه وصل کنند. این سیم ها، توضیح صحیح احکام و رساندن نور ظهر وجود یعنی رسالت و ولایت و شناخت امام زمان (عج) و کتاب نور و هدایت را به تمام قلوب انسانها برساند. و هر کس درباره خودش و خانواده و اطرافیانش به حد وسع مسئول است شاید برای همین است که امر به معروف و نهی از منکر به تمام مسلمین واجب است و یکی از فروع دین ماست. معانی آیات محکمات قرآن است.
هنگامیکه خورشید در وسط آسمان نورش را به زمین پهن می کند آفتاب گرمای خود را به بیشترین حرارت در این ساعات به موجودات ظاهر می کند. و این گرما همانطور که یخها را آب می کند(اشاره به نرم شدن دل های سخت) باعث رسیده شدن میوه ها و سبز شدن گیاهان و انرژی گرفتن تمام سلولهاست پس روزی و رزق در وجود هر کس جاری می شود و برای همین در روز معاش پیدا کردن بیشتر است و همین طور که ظهر همه نهار می خورند. این عمل خوردن شاید اهمیتی نداشته باشد چون عادت شده است اما واقعیت این است که رزق ها بصورت های مختلف در کل دنیا بصورت نهر ها در ظاهر و باطن و در وجود و زندگی تک تک ما جاری می شود و هر کس به فراخور رزقش روزی می خورد و آنگاه در وجود ما جریان عملها و قوای مختلف جاری می شود و آثارش زندگی روزمره و حتی به عملها و عکس العملها و زایش ها و تولید ها و خلاصه رسیدن به کمالات علمی و عملی و آسایش پیدا کردن روح و جسم و به تعالی معنوی و اخلاقی رسیدن می باشد.
حال هر کس در عمر کوتاه خود در این دنیا زرنگتر و داناتر باشد بهتر می تواند هم روزی ظاهری وهم روزی باطنی بگیرد و به نتیجه واقعی اش برساند.(این روزی کامل میسر نمی شود مگر از مجرای حقیقت نماز واقعی) اما عده ای هستند که روزی می گیرند. مثل جوانی، زیبایی، خانواده، مال، قوا. اما از همه این نعمتها استفاده غلط می کنند و در جریان عملهای غلط خویش را آلوده می کنند. اینها در آخرت خود را در فاضلاب غرق می بینند که دیگر فایده ندارد. مگر اینکه از فضل خدای خوب و مهربان استفاده می کنند و از روزی پر فیض توبه دردنیا خود را تطهیر کند که حیاتش طیب شود وبه زندگی سالم در دنیا واخرت برسد
امیر المومنین(ع) می فرماید:”مراقب افکار خود باشید که گفتارتان می شوند، مراقب گفتارهای خود باشید که رفتارتان می شوند. مراقب رفتارهای خود باشید چون عاداتتان می شوند. مراقب عادات های خود باشید زیرا شخصیت شما می شود و در آخر مراقب شخصیّت خود باشید که سرنوشت شما می شود”.
من اینطور برداشت می کنم شما اگر در یک کلاس درس علمی سالم رفتید آنچه آموختید برای شما، آنچه روشن شده که قبلاً نمی دانستید (ظهر می شود) پس از آنجا که بر می خیزد (عصر شروع می شود) بر شما وظیفه، عمل به آنچه که روشن شده، عمل به ظهرِ جریان آن علوم می شود. چون عمل خالص شد، بستر های زایش برای نمایش حقیقتِ نور هدایت در عمر کوتاه خود می شود تا بتوانیم باقیات و صالحات برای خود بجا بگذاریم تا جریان نهرهای ما در وجود دیگران و هدایت رزقاً حسنا شود. و خلاصه “جنات تجری من تحتها الانهار” دانه ها را کاشتیم و رفتیم با جریان نهرهای آثار عمل مان سبز می شوند و درختان بهشتی می شوند و همیشه سرسبز بفضل الهی می مانند. نماز ظهر چهار رکعت است در بهشت چهار نهر است که در قرآن کریم آمده است:
۱-نهر عسل مصفا
۲-نهر شیر
۳-نهر آبی که هرگز فاسد نمی شود
۴-نهر خمر(می)شراب
در نماز ظهر بر مرد و زن واجب است که سورهای مبارکه حمد و سوره را آرام بخوانند. شاید یکی از اسرار این است که اینقدر نور واضح و آشکار است که احتیاج به بلند خواندن نیست. بنابراین با هر جذبی از نور در هر امری و هر عملی از علوم ظاهری و باطنی و هر فرایندی و هر اصولی و رشدی، ظهری برای انسان اتفاق می افتد. پس این امر ظهور هم در زندگی و فهمیدن و تعقل کردن و به عمل رساندن آنچه جذب کرده در تمام امور بازیافت می کند. و این طور سرمایه عمر بکار می افتد. و از پلکان ترقی دنیایی و آخرتی بالا می رود و مجاهدت در راه به هدف رسیدن را، امکان پذیر می نماید، که انسان خلیفه الله است. (پس ما تمام عمر در حقیقت ظهر هستیم.)
پیغمبر ﷺ امام الرحمه، و مجرای رسیدن کل نور هدایت به تمام جهانیان است و ظرفی که قابلیت دارد کل این نور را بدون ذره ای ضایع شدن در خود جمع کند و بصورت عمل بدون نقص، بدون ظلمت و یک چراغ فروزان بر سر راه همه، همه راه گم کردگان قرار دهد. وجود با لیاقت و ظرف کل و امام حقیقت و امام طریقت و امام شریعت، علی بن ابیطالب(ع) است که به بهترین نحو و عالیترین نوع جذب، کل نور را جذب کرد، مثل کره ماه که نور خود را از نور خورشید می گیرد اما به حکمت پروردگار عالم هر شب قسمتی از نور خود را جلوه می دهد تا در روز چهاردهم که کل ظهور را جلوه می دهد. با این تمثیل علی(ع) و فرزندانش صلوات الله علیه اجمعین در هر زمان به احتیاجات مردم و به حکمت پروردگار عالم قسمتی از نور خود را در ظرف زمان خویش جلوه دادند تا روزی که معصوم چهاردهم امام زمان(عج) تشریف فرما شوند و ایشان با هم نام بودنشان با جد بزرگوارشان که ظهر وجود هستند ظهور کامل را جلوه می دهند.(م.ح.م.د). آنروز که امیدوارم خیلی نزدیک باشد ظلم و جورها ریشه کن می شود. بهشت به وعده الهی در زمین بدست ایشان برقرار می شود و مستضعفین فی الارض که همیشه از حقوق خود محروم بودند به ارث خود (حق خود) می رسند. پررودگار کریم روزی که حضرت آدم(ع) و حضرت حوا(س) را در غالب جسمانی خلق کرد آنها را در بهشت قرار داد. آنروز به حکمت رب العالمین نزول اجلال به سرزمین (ارض) خانه خدا کردند (جان بهشت و نقطه رضای خدا) زیرا که خلیفه های خدا در زمین بودند و آنگاه شیطان و وسواسها و خناسها اسباب برای امتحان بندگان خدا شدندکه خالص از ناخالص جدا شوند. و خالصها به هدایت و وعده موعود می رسند پس باید متوجه شویم که با چهار رکعت نماز ظهر باید به چه حقیقتی برسیم تا نماز بهای بهشت ما شود.
پس عمل به حقایق دریافته شده ظهر، وظیفه عصر را روشن می کند. اولاً باید شیعه چهارده معصوم(ع) باشیم. دوم پای خود را در جای پای امام خویش بگذاریم و نه از ایشان عقب بیفتیم (که راه را گم کنیم) و نه از ایشان جلوتر برویم(یعنی افراط و تفرط نشود) شیعیان باید میانه رو باشد.
نماز عصر
امیر المومنین، امام المتقین مولی الموحدین(ع) در وجود نازنینش کل عالم اضداد جمع است و او امام همه انسانها با تمام خصوصیتهای اقلیمی و زمانی است. او امام مبین ناطق قرآن است. امیر المومنین(ع) حقیقت نماز عصر هستند.ودر واقع ولی العصر والزمان.در هر زمان امام حاضر آن زمان است. امام زمان بدین معنی است که زمان پشت امام معصوم صلوات الله علیهم اجمعین قرار می گیرد وروزی رزق خودرا ازایشان دریافت می کند ,بنابراین تمام موجودات زمینی واسمانی که در دنیا خلق شده اند چه درمُلک وچه درملکوت همه در زمان غرق هستند وهمه مرزوق امام صاحب الزمان می باشند ودر باطن حقیقت نماز هم امام معصوم (ص)می باشد. خوب است بدانید عدد ابجد اسم مبارک امام زمان صلوات الله علیه، برابر اسم نماز است و حتی همان حروف آن است.(ز-م- ا-ن)(ن-م-ا-ز)
۱۷=۸+۹=۹۸ نماز ۱۷=۸+۹=۹۸(حقیقت ۱۷ رکعت نماز)
۸=۷+۱=۱۷ ۸=۷+۱=۱۷(حقیقت مجرای رضای خداوند تبارک و تعالی)
و در جایگاه عددی در حروف الفبا هم با هم مساوی هستند.
زمان=۳۵=(۸=۵+۳) نماز(۸=۵+۳)=۳۵
در جمع عددی اسم زمان و نماز عدد ۱۷ و در جمع آن عدد ۸ حقایق را نشان می دهد که ۱۷ رکعت نماز و فقط برای رضای خدای تعالی، قربتاً الی الله است. کل نمازهای واجب و نافله ۵۱ رکعت می شود یعنی۳ برابر ۱۷٫ در اصل ۱۷ رکعت نماز واجب است. در هر رکعت ۲ سجده انجام می شود یعنی ۳۴ بار سجده واجب انجام می شود. نمازهای نافله به اندازه سجده های واجب می باشد. یعنی ۳۴ رکعت اگر سجده های نوافل را حساب کنید می شود ۶۸ بار سجده و جمع سجده های واجب و مستحب می شود۱۰۲ (۱۰۲=۳۴+۶۸) که برابر است با اسم اعلای پروردگار عالم. همانطور که معنی ذکر سجده گفته شد رسیدن به درجه اعلای بندگی و درجه خلیفه الهی و عبودت خالصانه و خلاصه صورت و سیرت و رسیدن به حقیقت انسانی رمزش اطاعت محض ربی الاعلی می باشد. حقیقت سجده واقعی بطور کامل، وجود مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف می باشد . کسانیکه در انتظار وجود مقدسش هستند بایددائماً سعی کننددر اطاعت خالصانةخداوند کریم یعنی(سجده واقعی) باشند، تا خود را به مولایشان نزدیک کنند. اللهم الرزقنی
پس امام معصوم سلام الله علیه گیرنده کل نور است. (کل قدر)در واقع ذره ای ازنور ظهر وجود راضایع نمی کند وکاملاًهمه راجذب می نماید. ما که ظرف وجودمان کوچک است بتدریج از نطق کلام الله و فعل صحیح عمل ایشان،که امام ورهبر ما هستندو تمام نور باطن قرآن را جذب کرده انداستفاده کرده و به عمل قبول در شعاع صدق و شیعه بودن به امام معصوم علیه السلام به هدف غایی کمال بندگی مولا در تمام مسیر دنیا و آخرت به درجة خلیفه اللهی برسیم. انشاء الله و از منکرات جدا و در اوامر الهی به عمل مقبول مزین شویم. و این عصر وجود ما می شود.
پیرو حدیث نورانی که قسمت بالا ذکر شد ,خداوند سبحان به نماز گذار نماز عصر برائت از اتش جهنم رابه نام زیبای خود اناالله الجلیل می دهد.
عددابجد کلمة عصر برابر۳۶۰میباشد .این عدد برابر کل زاویه های یک دایره است.یعنی تمام عمر ما یک دایره است که باطنش را باید به عصر(یعنی عمل به ظهرِوجود)مزین کنیم. عدد ۳۶۰ برابرحروف کلمةشین است.صفت حرف شین تفشی یعنی افشا کردن است.پس عمل صادقانة به حقایق آشکار شدة ظهر باید بصورت عمل به احکام واجب درزندگی روز مرّه انسان ودرادب ورفتارش ودر درتمام ساعاتی که در جامعه ظاهر می شود ودرامورات شخصی وعبادات بایدباطناً ولایت امام عصرعجل الله تعالی فرجه درتمام موارد افشا شود,یعنی ما هرگز نباید از مؤلفة خودمان یعنی امام زمانمان جدا شویم.
آنگاه نماز عصر درجایگاهش برای ما بفضل خداوند کریم به اسم نورانیش مزین می شود.
یکی دیگر از معنای عددی کلمةعصر این است عدد ۳۶۰ دو قسمت می شود عدد۳۰۰+۶۰=۳۶۰ زیرا حرف ش برابر۳۰۰ است وهماطور نوشته شد افشا کننده است وقتی این حرف راسه حرفی می خوانیم شین ۶۰عدد که حرف ی =۱۰ است وحرف ن =۵۰ می باشد وعدد ۶۰ برابر حرف س است. در کتاب عرفان حروفی کلمة انسان نوشته ام که سین قلب قرآن است وخداوند کریم به قلب عالم پیامبر اکرم (ص)خطاب می فرماید یا سین(یس).وکلمة انسان هم شرافتش به این حرف نورانی س است انسان .
بنابراین عدد۳۶۰ یعنی ۳۰۰ افشا کنندة سین (یعنی خلوص قلبی )هرشخص می باشد.و اطاعت خالصانة حقیقت رسیدن به عصر وشیعه وپیرو واقعی شدن به امام عصر صلوات الله علیهم اجمعین است.وتمام امتحان سخت بندگی در باطن عصر می باشد.(همان دهة طهر یعنی اتممناها به عشر که برای همة پامبران وهمةاوصیاء انها وهمة بندگان خدا می باشد کل یوم عاشورا(ده ها) وکل ارض کربلا.
معنای جالب دیگری از عصر(سوره مبارکه نباء آیه ۱۱)” و انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا. معصرات از کلمه عصر است. به معنی ابرهایی فشرده در معانی درس ظهر گفته شده نور تام. باعث می شود گرمایَش (دل های یخ زده) انجمادها را ذوب کند و نهرها جاری می شود. حرارت حیات طیب، آبها را بخار و عصاره آن (که عصرها) می شود به صورت ابر فشرده در آسمان زندگی بوجود آید، که حقیقت ابر صاحب سایه ها، ظلُ الله است و از آنجا به امر پروردگار عالم نزول رحمت می شود و باران رحمت و نزول برکات بر سر بندگان ریزش می کند. هر کس به فراخور در خواست و احتیاجاتش از آن استفاده می کند و زمین آنچه در استعدادش هست جلوه می دهد و نعمتها روئیده می شوند.
فردای قیامت انسان مومن در ظل عصر قبول شده عمر و عمل خود قرار می گیرد و از نزولات زحمت هایی که در دنیا برای رضای خدا کشیده بفضل او استفاده می کند. اگر دقت کنید همانطور که نماز ظهر چهار رکعت بود و چهار نهر در بهشت جاری بود، نماز عصر هم چهار رکعت است و چهار برکت از این اَنهار را باید برای الی یوم القیامت خود زایش دهد و بستر نزولات دائم گردند.
اقم الصلوه، آتیت الزکوه، امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر. این چهار رکنی است که امامان معصوم علیه السلام با خونشان اساسش را بنیانگذاری کردند. پس چهار رکعت نماز ظهر با چهار رکعت نماز عصر جمع می شود هشت رکعت. آنگاه درجات بهشت هشت تا است و شاید با نماز ظهر قبول و نماز عصر قبول درجات را کسب کنیم. انشاء الله پس نتیجه می گیریم ظهر بدون عصر بهشت ندارد.
پروردگار عالم در سوره مبارکه عصر به عصر قسم یاد فرموده (والعصر) و در آیه بعدی می فرماید:
“ان الانسان لفی خسر”همانا انسان در خسران و زیان است.”الا الذین امنوا و عملو الصالحات”اینجا استثنا می شود،مگر کسانیکه ایمان آورده اند(ظهر عمل) و عملهای صالح انجام داده اند(عصر عمل)”و تواصو بالحق و تواصو بالصبر”اینها کسانی هستند پند پذیر و اصلاح شدنی بسوی حق بوسیله صبر.
در ۲۹ سوره مبارکه قرآن حروف مقطعه است که ۱۴ حرف آن بدون تکرار حرف نورانی هستند عالمان علم این حروف اینطور حروف را در کنار هم نوشته اند.
صِراطُ علیٌ حق نُمسِکُهُ.
راه علی حق است به آن تمسک جویید.
ابجد عدد کلمه ظهر می شود ۱۱۰۵ وقتی با هم جمع می کنیم ۷=۵+۱+۱ می شود شماره آیات سوره مبارکه حمد. و در جایگاه عدد کلمه ظهر در الفبا می شود ۵۲ برابر جمع ابجد عدد کلمه حمد، پس ظهر در جایگاه حمد تجلی می کند و اگر ۵ را با عدد ۲ جمع کنیم ۷ می شود. در اینجا در عدد ابجد ظهر و جایگاه الفبایی ظهر ۷ تا ۲ تا می شود و این حقیقت سبع مثانی یعنی ۷تا۲تابرابر ۱۴تاهمانگونه که متذکر شدم وجود مقدس حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم سبع مثانی خوانده می شود. در حقیقت گنج عالم سِرّ ظهور می کند.این ظهروجود بوجود مولا وسرورمان آقاامام زمان معصوم۱۴ صلوات الله علیهم اجمعین به نور تام وظهورکامل جامع جمع اسرار در این عالم اسفل به نور کامل ظهر وجودش ظهور می نماید.
حرف ظ (از کلمه ظهر) از دسته حروف مائیه(آبی) و طبیعتش جنوبی غربی است.
حرف ه (ا زکلمه ظهر) از دسته حروف ناریه(نورانی) و طبیعتش آتشی مشرقی است.
حرف ر (از کلمه ظهر) از دسته حروف ترابیه(خاکی) و طبیعتش آبی شمالی است.
ملک حرف ظ، تورائیل است.
ملک حرف ه، دورائیل است.
ملک حرف ر، امواکیل است.
کلمه عصر:
حرف ع (از کلمه عصر) از دسته ترابیه (خاکی) و طبیعتش آبی شمالی
حرف ص (از کلمه عصر) از دسته حروف هوائیه و دارای طبیعت خاکی جنوبی
حرف ر (از کلمه عصر) از دسته ناریه (نورانی) و طبیعت آبی شمالی دارد.
ملک حرف ع، لومائیل است.
ملک حرف ص، اجمائیل است.
ملک حرف ر، امواکیل است.
اینها خصوصیات باطنی و ملکوتی حروف ظهر و عصر می باشند پس نماز زنده و ظاهر و باطنش وجودی است که در قبر و قیامت بصورت واقعی خود یعنی انسان کامل ظهورو جلوه می کند.
نماز مغرب:
مغرب یعنی ظرف افول نور خورشید, و به معنای دیگر ظرف کاملی که خاصیت و قابلیت جذب کل نور خورشید را دارد, و ذره ای نور را ضایع نمی کند. و دیگر جایگاه غروب و تمام شدن نور خورشید در مخلوقات است. هر وجودی یک طلوع دارد که تولد و یک غروب که مرگ است. طلوع اشراق ظهور آن مخلوق است تا خود را کامل جلوه دهد. و مغرب کاسته شدن نور است تا تمام شود. مثل نوزاد رشد می کند تا جوان شود و به زایش و کمالات وجودی می رسد و آنگاه کم کم مُسن شده و پیر می شود و رفتن می آید. در واقع خانه قبر جای افول و مغرب هر انسان است حال معلوم می شود که هر کس نور طلوع و اشراق وجودی خود را چه کرده و به چه مصارفی صرف کرده است درست مصرف کرده یا نه؟
برای هر انسان یک طلوع و غروب دیگری هم هست پروردگار عالم در سوره مبارکه کهف می فرماید”رب المشرقین و رب المغربین”، پروردگار مهربان رب دو مشرق و رب دو مغرب است. و آن انوار مشرق و طلوع خورشید ولایت و رسالت است. که تمام انسانها را بسوی وحدت وجود و توحید لا اله الا الله راهنمایی و هدایت می فرماید. در این زمان که مولای ما غایب است و ظاهراً ایشان را نمی بینیم همه ما ریزه خوار سفره رحمت ایشان هستیم و ایشان مثل خورشید پشت ابر اشراقات هدایتی را به تمام انسانها می رساند و کتاب مبارک قرآن که هادی همه دلها و نسخه حکیم الحکما، پروردگار عالم نیز در دسترس همه ماست.
حال من می پرسم دوستان از صبح که خورشید ظاهر طلوع می کند انوارش چه می شود؟ و کجا می رود اگر مااز زبان سلولهای بدنمان و تمام جمادات و نباتات و حتی فضای اطراف خود را می شنیدیم اینها می گفتند: ما به اندازه ظرف خودمان برای نیازمان کسب نور و جذب نور کرده و احیای خود را گرفتیم. پس نور بصورت انرژی و حیات و هدایت و معاش، شکل حقیقی خود را نشان می دهد و این تعریف حقایق مغربی ها است که در هر وجودی افول نور شده است پس ما در هنگام مغرب عمر باید از این انوار تحفه بهشت و رضای خدا را ببریم. و بهره کامل انرژی برای زندگی الی یوم القیامه را گرفته باشیم و باید آن سوختی که چراغ قبر ما و نور و صراط ما را و حتی بهشت ما می شود و همیشه منور و مزین و گرم کننده است را توشه گرفته باشیم. زیرا نتیجه مغرب صحیح و کامل برای زندگی مومنان پس از مرگ، احیاء کامل زندگی دنیا است بصورت حیات طیب. پروردگار عالم در سوره مبارکه فاطر می فرماید”کلمه الطیب یرفع درجه” بنده مومن در حیات صحیح به درجه کلمه طیب از مولای خود می رسد. و در این دنیا و آن دنیا رفعت درجه پیدا می کند.
اما نام مبارک پروردگار عالم که برای نماز مغرب بوسیلة ملک بعنوان برائت ازآتش جهنم به شخص نماز گذار واقعی عنایت می فرماید.
اناالجبارمی باشد. یعنی من خداوند جبران کننده هستم انشاءالله خداوند کریم عمل ناقص مارا درهنگام افول به جایگاه جبران کرده وغلط های مارا اصلاح کند.
حقیقت مغرب وجود مطهر و مقدس خانم دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیه است. (وقت مغرب کوتاه است و عمر مبارک ایشان هم کوتاه) زیرا دامن پاک و مطهر و قلب مبارک او بود که ظرف تام و تمام گیرنده افول دو خورشید ولایت و رسالت بود. او که در حقیقت وجودش(۱۱) موالید مطهر و نورانی و امامان معصوم علیها سلام تجلی کردند و هر کدام نور هدایت و امام راه تمام شیعیان عالم شدند و بانوی دو عالم، سپیده نساء العالمین، کسی هستند که پدر بزرگوارشان درباره ایشان فرمودند: فاطمه پاره تن من است و نور دو چشم من است. وجود خانم در این دنیا حقیقت لیل (شب) است که در کتاب راز حجاب تا حدودی شرح داده شده است. ما به عنوان شیعه و پیرو خانم دو عالم باید در حقیقت مغرب خود راز افول انوار مشرق عمرمان از ولایت و رسالت بصورت عمل صالح و باقیات الصالحات صحیح و آثار نورانی جلوه دهیم.
در کلام عصر گفتیم که سایه خود را نشان می دهد و هر چه بطرف مغرب می رویم سایه اجسام بزرگ و بزرگتر می شود. چون سایه به منزله سجده بر صاحب سایه است. چون سایه اطاعت جسم را می کند پس سایه چنان بزرگ می شود تا بطرف مغرب کامل تمام زمین سایه می شود. انگار خورشید در سایه غروب می کند. یعنی سایه نتیجه عمل کردن به ظهر وجود است همانطور که ظهرتام بود سایه تمام می شود. یعنی جذب کامل.
حقیقت نماز مغرب، ما فقط با نماز مغرب مقبول می توانیم ادای دین ظهور ظهر و عصر را انجام دهیم. یعنی از پروردگار مان شکر گزاری می کنیم از تمام نعمتهای ظهر و عصرت, و از تو می خواهیم ما را شکرگزار مغربت قرار دهی. و این مغرب را در قیامت به زیبایی نماز عشا و آنگاه نماز صبح تحویل دهیم.
کلمه مغرب از نظر دسته بندی و طبایع و ملکوت:
حرف م ملک آن رومائیل و طبیعت آتشی مشرقی از دسته ناریه نورانی
حرف غ ملک آن روغائیل و طبیعت آبی شمالی از دسته حروف ترابیه یا خاکی.
حرف ر ملک آن امواکیل و طبیعت آبی شمالی از دسته حروف ترابیه یا خاکی
حرف ب ملک آن جبرائیل و طبیعت خاکی جنوبی از دسته حروف مائیه یا آبی
انسان سالم و مومن از حقیقت نور و جان نور یعنی نور خدایی(الله نور السموات و الارض) که وحی الهی است از طریق وجود مبارک حضرت رسول(ص) و امامان معصومﷺ کسب فیض کرده و الگو گرفته و باید راه جذب را پیدا کند و هدایت شود و در آخر به هدف خلقت خویش که خلیفه الهی است برسد و در آخرت با روسفیدی و سربلندی توشه ای پر نور به عالم باقی ببرد. پس قبرها همانطور که گفته شد جای افول نور خورشید (عمر) وجود ماست. و در این مغرب همه اعمال ما نگهداری شده و به ما تحویل داده می شود و ما در آنجا صورت واقعی عمل های خویش را می بینیم. قوله تعالی سوره(انعام آیه ۱۵۳) “قل انتظرو انا منتظرون”خداوند می فرماید: پیغمبرم به بندگان من بگو منتظر باشید همانا منتظر شما هستند.
هنگامیکه دختری ازدواج می کند قبل از آنکه به خانه بخت برود جهیزیه اش را در آنجا می چیند. عروس منتظر است که در خانه نو و زیبای خود برود و جهیزیه و خانه و وسائلش هم منتظرند تا صاحبشان بیاید از آنها استفاده کند.نماز بهترین مونس زیبای مهربانی است که اگر خداوند به فضلش انرا تا قیامت مونس ما بفرماید.پس باید دردنیا این وجود نورانی با بهترین کیفیت برای خود بفرستیم,والا خدامیداند چه به سرمامی آید.
باید خیلی مواظب مغرب خود باشیم. زیرا خیلی دردناک است آن زمان که دست ما از دنیا کوتاه شده است. وقتی که ببینیم اعمال ما را که مولای ستار العیوب برای کسی باز نکرده آبروی ما را نبرده حالا اگر مثل یک گردوی در بسته روی آن ضربه بزنند آنگاه ببینی که از داخلش دود سیاه بلند می شود و مغز آن سوخته و پوسیده است. و از جان خود فریاد می زنیم که “رب ارجعونی”. پروردگارا مرا بازگردان تا اعمال صالح انجام دهم کارهای غلطم را درست کنم جواب می آید “کلا” هرگز.
از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده روزی به یارانش در قبرستان فرمودند آنگاه که مرده های خود را بخاک می سپارید (احوال گنهکاران) اگر می دیدی جایگاه او را از وحشت او را دفن نمی کردید.
عدد ابجد کلمه مغرب ۱۲۴۲ می شود اگر با هم جمع کنیم عدد ۹ می شود یعنی رسیدن به بلوغ جذب انوار. و در جایگاه حروفی عددش می شود ۶۳ برابر با عمر مبارک حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) و اگر عدد شش را در سه ضرب کنیم می شود ۱۸(۱۸=۳*۶). ۱۸ سن مبارک خانم حضرت زهرا(س) و این حقیقت و جان مغرب عالم. نکته دیگر اینکه همین که ما را در قبر می گذارند قیامت صغری شروع می شود و همه ما مسلمانها معتقدیم که شب اول قبر زنده می شویم. مَلَکهای مأمور از ما سوال می کنند و خلاصه همه چیز روشن می شود. راستی قبر یعنی اتاق عمل. دنیا عالم تکلیف بود هدایت شدی پس باید تکلیف (همان عصر) انجام می دادی اما نمره تکلیف صحیح بودن آن در اتاق عمل یعنی قبر معلوم می شود در دنیا پروردگار عالم پرده حجاب و ستر بر اعمال ما قرار داده بود آبروی هیچ کس را نریخت و فرمود اگر صد بار شاید هزار بار توبه شکستی باز آی. اما معلم ها، ائمه طاهرین (ع) که جانشان را برای هدایت ما گنهکاران به قربانگاه بردند و به خطرها انداختند و همه شهید شدند آنجا نمره ما را معلوم می کنند. راستی اگر کسی با عمل صالح و سالم و کامل رفته باشد چه می شود؟ معلم با تحسین و تعریف، نمره عالی ۲۰ را به او می دهد و آنگاه دری از بالای سرش باز می شود و فرشتگان نقال (نقل کننده انتقال دهنده) می آیند و جسم او را در بهترین مکانهای عالم در (وادی السلام) خدمت امیر المومنین(ع) خواهند برد و روحش در اعلاء علیین در نشئه ملکوتی به بهترین درجه پذیرایی می شود تا قیامت کبری.
حال اگر عملها ناقص یا پوچ و خراب باشد در اینجا است که عشای عمر شروع می شود. پس از خدا بخواهیم که آن مغرب با ارزش که خداوند سبحان به پیشوایان ما عطا فرموده به ما هم عنایت بفرماید. پس هر عملی انجام می دهید برای خودتان است و منتی نیست هرچه بهتر و زیباتر. پروردگار بی نیاز آن را چند برابر زیباتر می فرماید: به خودت بر می گرداند. بیاییم درباره خودمان بخیل نباشیم و بهترین ها را بفرستیم.که:
گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریایی اش ننشیند گرد
خداوند در سوره مبارکه انعام آیه ۱۶می فرماید”من جا بالحسنه لله عشر امثالها و من جاء بالسیئه. فلا یجری الا مثلها و هم لایظلمون”. هر کس نیکوئی کند پس برای اوست ده مقابل آن نیکویی که کرده است و هر کس بدی کند پس جزا داده نمی شود مگر مثل آن بدی که کرده است و ایشان ظلم کرده نمی شوند.
حقیقت نماز عشا:
حقیقت نماز عشا متعلق است به مولا امام حسن مجتبی(ع). سبط اکبر و میوه دل خاندان رسالت و ولایت و بروایتی سبز پوش آل محمد(ص) و سبز کننده بوستان آل اطهار(ع) و تشییع. و حتی تمام پیامبران و اوصیای آنها. منظور خلقت و اصلح تمام حقایق عالم و بفلاحت رساننده تمام دانه های مستعد، رسیدن به حقیقت جان خویشتن و وصل شدن به بوستان ظاهر و باطن دنیا و آخرت است.
آری هدف خلقت رسیدن به سبزی(نشان حیات واقعی دنیا و آخرت) که هرگز در آن خزان نیست. زیرا که در جلای حیات یک رنگ تلو تلو می کند و آن سبز است. سبز نشانه حیات خرم و با نشاط است. سبز نشانه آبادانی است. چنانکه پروردگار عالم به همه ما عمر عطا فرموده و عمر سرمایه زندگی دنیا و آخرت است عمر یعنی آباد شدن حیات واقعی انسانی ما و رسیدن به سبزی جان عمر که مفلح شدن و حیات طیب است.
همانطور که نوشته شد جایگاه عددی صلوه در الفبا ۴۱ می باشد برابر کلمه “ام” یعنی ریشه پس برای سرسبزی درخت عمل، ریشه باید محکم و سالم باشد. پس نماز، ریشه همه اعمال است و خرم کننده دنیا و آخرت نماز گزاران واقعی. وجود مبارک تمام معصومین صلوات الله علیهم اجمعین در تمام دنیا به نور سبز منور هستند. زیرا این رنگ سید رنگهاست و در عالم آخرت دو وجود مبارک حسنین صلوات الله علیه سید شباب اهل جنت هستند.
برای تعالی و رشد کامل یک دانه طی این مراحل لازم است:
۱-باید به دانه نور به تابد (ظهر وجود)
۲-آنگاه در بستر رشد قرار گیرد و سیراب شود (عصر وجود)
۳-در جایگاه کاشت و در دل خاک قرار دهند (مغرب)
۴-آنگاه با شکوفایی دانه در دل خاک از جذب نور(ظهر) به فعلیت عصر تغییرات دانه ساقه ظهور پیدا می کند. از یک جهت ریشه به درون خاک فرو می رود تا در مغرب توشه خود را بتواند تغذیه ساقه نازک زرد خود کند که همان عشای وجود است. تا بتواند آن را بیرون خاک صعود دهد.
۵-با سر بیرون آوردن ساقه بر روی خاک دانه مفلح می شود و جان خویش را به صبح می کشاند و تغییر هر دانه به اصل خود می باشد. زیرا از دانه جو، جو سبز می شود و از دانه گندم، گندم سبز می شود. پس بکوشیم تا بهترین ها برای مان سبز شود. پس دانه خار هرگز گل زیبا نمی شود پس هرچه کاشتی در انتظار سبز شدن همان باش.
روایت است که هر دانه گیاه برای آنکه از دل به خاک به روی خاک روئیده شود ۱۲ ملک آن را یاری می کند تا بتواند خود را از ظلمات خاک بنور بیرون آن برساند و سبز شود. این فاصله حرکت دانه از ظلمات نفس تا رسیدن به حقیقت جان خود و سبزی را عشا می گویند. “قره عینی فی الصلوه”(دیده بصیرت مومنان نماز است)
تعریف دیگر از باطن عشا تمثیل کرم ابریشم است. این حشره از نوزادی بصورت کرم متولد می شود ولی هنگامیکه به بلوغ خود می رسد و کاملاً رشد کرد. خود را به گوشه ای می کشاند و شروع می کند با آب دهان خود را بدور خودش پیله ساختن. در این هنگام دیگر تغذیه نمی خواهد. او تمام ذخیره وجود خود را بصورت آب دهان بدور خود پیله می تند و تا ۴۰ روز ادامه می دهد و در این مدت فضولات هم ندارد.(مثل این است که تمام وجود خود را بصورت نخ از دهان باز می کند و به دورش می تند تا به اصل وجود خود برسد. بعد از چهل روز پیله را سوراخ کرده و خود را به بیرون آن می کشاند در صورتیکه در این هنگام دیگر کرم نیست پروانه شده است و با دو بال زیبا نمایان می شود. این سیر از کرم بودن تا پروانه شدن را عشای عمر این حیوان می نامند. امیدوارم متوجه منظور من بشوید.
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
کرم ابریشم تا زمانی که کرم بود هرگز نمی توانست خیال پرواز داشته باشد. در حالیکه اکنون پروانه شده او دیگر با زندگی زمینی و کرمی سنخیتی ندارد. پس پروانه به حیات جاودانه پیوسته است زیرا هدفش و عشقش رسیدن به نور است و در وصال او پر و بال خود می سوزاند و پیوسته بنوعی خود هم با جسم کوچکش به نور تبدیل می شود. شاید او قطره است اما وقتی به دریا پیوست، دریا می شود.
زندگی ما انسانها، که اشرف مخلوقات هستیم از روزی که به تکلیف می رسیم تا از این دنیا برویم باید تحول پیدا کنیم و از زندگی بشری به حیات انسانی و آدم شدن که عصاره (عصر) آن خلیفه اللهی و تاج “کرمنا”ی بندگی پروردگار عالم و حیات طیب و رضای حجت خدا امام زمان(عج) که در مجرای رضای خداست برسانیم و این کلام کاملش می کند “بالحسن مبدلا”. این جا انسان قلب به میم می شود، یعنی بهترین صورت انسانی در ظاهر و باطن تبدیل می شویم.
عدد ابجد کلمه عشا برابر است با ۳۷۱ یعنی افشای اطاعتهای روز و بهتر بگویم تفشّی سجده های قلبی هر انسان به خواسته های خود. صحیح یا غلط. وقتی این سه عددش را با هم جمع می کنیم می شود (۱۱=۱+۷+۳) عدد یازده برابر است با کلمه حج و نهایت هو و در جایگاه ابجد عددی کلمه عشا می شود ۳۸ این عدد برابر است با جایگاه نام مبارک حضرت علی (ع) و حضرت محمد (ص). عزیزان دقت فرمایید: اگر دو عدد ۳۸(۱۱=۸+۳) آن با هم جمع شود معنی همان کلمه حج و هو می شود. راستی چه زیبا حقیقت عشای عمر در راستای زندگی پاک و با برکت بزرگان دین ما نشان داده می شود زیرا آن ها پروانه های عاشق بودند که بر گرد رضای خدا فنای فی الله شدند. و به حج واقعی و طواف واقعی و به هدف غایی خود، به هو رسیدند و فنای فی الله شدند.
تمام پیشوایان بزرگ ما، امامان معصوم(ع) ما را بعد از شهادتشان هنگامیکه بدن مطهرشان را شستشو می دادند دیدند که پشت آنها پینه بسته بخاطر برداشتن بارهای نان و خرما و آذوقه های ایتام و مستمندان و این عزیزان شبها بدون اینکه کسی آنها را ببیند یا حتی از خود شناسایی بدهند و بصورت نا آشنا دست رنج روز خود را انفاق می کردند و دل گرفتاران و بیماران را خوشحال می کردند.
اگر بخواهیم به حقیقت عشا در دنیا برسیم باید تمام امورات زندگی و لحظه های عمرمان و اموالمان و آثار زندگی ما سبز شود باید در راه مهدویت به تکدانه گل محمدی صلوات الله علیه که گل همیشه بها ر امام حسن عسگری (ع)، امام عصر و الزمان، مهدی صلواه الله علیهم اجمعین وصل شویم. و پیرو و شیعه واقعی او باشیم.
حرکت دانه انسانی در دلهای ما که با زحمت عمل به احکام با نیت قرب و رضای خدا است خود را با دو انشعاب ریشه که در جان ما که اعتقادات و ایمان قلبی ماست ظهور می کند و دیگر ساقه که سبز شدنش به عمل از دیدِ چشم و نطقِ زبان، اقرار به دین و ایمان است، ظهور می کند. و شاخه و برگ آن، فعلیت آثار آن است که عمل به احکام و خلوص، سبزی آن می باشد. و طراوتش شوق ماست که هرچه زودتر در دنیا بتوانیم پروانه شویم و سیر و عشای عمر خود را به کمال عمل صالح برسانیم. پس دانه، انسان حقیقتی است که باید افشا شود. ناچار باید از پشت ۷ پرده ظلمت نفس تجلی کند و در جایگاه طاهره آن عدد ۴۰ که برابر است با حرف “م” به عشای عمر خود برسد، حال خود فکر کنید. اگر ساقه نباشد دانه می تواند خود را افشاء کند؟ عدد ابجد و جایگاه عددیش ۴۰ می باشد. زیرا ساقه آن فطرت خدایی را بالا می کشد تا خودرا به عمل در تمام ظاهر و باطن جلوه دهد. پس نیاز انسان که دست خود را به دست دوازده دست نورانی (امامان معصوم(ع)) که همان “عروه الوثقی لانفصام لها” ریسمان الهی که هرگز پاره نمی شود وصل کند تا بفضل خدا و شفاعت این عزیزان از ظلمات نفس نجات یافته و به فلاح برسد (صراط مستقیم) و آنگاه بگوییم:”الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور”خدا ولی و دوست و سرپرست مومنانی است که او را می خوانند و از خدا اطاعت می کنند و پروردگار مهربان هم خارج می کند بندگان مومن خود را از ظلمات به نور.
آنگاه زندگی انسان سبز می شود سیر حرکت عشا و نماز عشا هنگامی است که، تاریکی همه جا را فرا می گیرد. همانطور که می دانید هر کس در منزل و در جایگاه آرامش و استراحت خویش می رود و معمولاً بعد از صرف شام تا صبح خواب می آید و تغذیه هم تمام می شود بدن در این ساعت ها به کمال قوای خویش می رسد تا به صبح دوباره زندگی سالم و پر تلاش داشته باشد.
از نظر معنویت، سیر عشا انقطاع از امور روزانه است ولی تحولات شب باطن لیل است که ۱۱ رکعت نماز شب و تهجد سپری شود. پروردگار عالم در آیه ۲، سوره مبارکه مزمل می فرمایند”قم الیل الا قلیلا” شب هر چقدر می توانی اگرچه به مقدار کم بلند شوید. و همچنین، سوره مزمل(آیه۲۰): بدرستیکه پروردگار تو می داند که تو بر می خیزی در کمتر از دو ثلث شب و بر می خیزی در نصف شب و ثلث شب و بر می خیزند طایفه ای از کسانی که با تو هستند در ایمان شب را برای عبادت و خدا اندازه دارد شب و روز را که ساعاتش بتغییر فصل کم و بیش می شود خدا می داند اینکه هرگز شما نتوانید شمارش کرد تمام اوقاتش به بیداری و عبادت پس عذر شما را پذیرفت. پس عبادت کنید و بخوانید آنچه میسر شود شما را از قرآن چون داند خدا اینکه از شما بیماران باشند که طاقت عبادت ندارند و دیگران که سفر کنند در اطراف زمین برای یافتن روزی خود از فضل خدا و طایفه ای جنگ در راه خدا باشند و با بودن اینکارها برای شما نتوانید تمام اوقات را بعبادت بگذرانید.
پس بخوانید هر چه میسر باشد شما را قرآن و بر پا دارید نماز را و بدهید زکات را و قرض بدهید بندگان خدا را قرض الحسنه و آنچه پیش فرستید برای نفسهای خود از اعمال صالحه بیابید آن را نزد خدا بهتر و بزرگتر از وی مزد و پاداش و طلب آمرزش کنید برای گناهان خود از خدا که خداوند آمرزنده مهربان است.
و در آیات دیگری که نام تهجد آمده است.
شاید به این معنا که پیله عشای خود را با مجاهدت دو بال که نماز شفع است و شکافتن آن که یک رکعت نماز وتر است خود را به صبح صادق برساند. آنگاه با دو بال ملکوتی حقیقت صبح به نشئه نشاط که بین الطلوعین ملکوت بهشت است، به پرواز بلند شود تا روزی ملکوتی که خود را برای رسیدن به صبح کامل از فضل پروردگار عالم دریافت کند. “المصلی یناجی ربه”. یعنی نمازگزار با پروردگار خود درحال مناجات و راز و نیاز است.
خداوند باری تعالی در مجرای حیات وسائل رشد ما را مهیا ساخته است تا از راه حلال و توسل و تمسک به حبل الله (ریسمان الهی) به سر منزل سبزی حیات و زکی شدن (یعنی درخشندگی) است به مرحله ظهور گل و میوه مهدویت برسیم و هدایت را گرفته و به میوه شیرینی عمل صالح از دست مبارک امام عصر و زمان خویش، ابا صالح المهدی (عج) واصل شویم. این است قبولی حسن در مجرای حیات حسن و عشای حسن. زیرا عشایش به صبح صادق رسیده است. یعنی از حالت کرمی به پروانه تبدیل شد.
رابطةزندگی کرم ابریشم وحقیقت عشا
درواقع زندگی کرمی در بیشتر کرمها به پروانه شدن ختم می شود اما کرم ابریشم خصوصیتهای زیبای دیگری دارد ,بدین جهت که این کرم بعد ازاین که به بلوغ جسمی رسید به حقیقت عشای عمر خود می رود.درکناری از جایگاهش شروع می کند به پیله زدن در حالیکه از هیچ تغذیه ای استفاده نمی کند ,,ازآب دهان خودش بدورش حجابی می تند که خود را در آن محصور می کند ؛دراین زمان که حدود ۴۰روز می شود حیوان از درون خود تغذیه می شود .بدون آب ومواد غذایی زنده می ماند در واقع خود ,خودیتش رامی شکافد ,؛این حالت واقعیت عشاست؛درمرحلة کمال زیرا از حالت کرمی بصورت پروانه متحول می شود آنکاه پیلة خود راسوراخ کرده وبا دو بال ظاهر می شود .که برای انسان مصداق محول الحال والاحوال حول حالنا الی احسن الحال می باشد. خیلی مهم است که بدانیم یکی ازجنس لباسهای بهشتیان ابریشم است. شاید اینطور بتوان تعبیر کرد که انسان باید درزندگی دنیایش متحول شود واز عالم سفل به عالم قرب برسد اینجا بعد مسافت نیست بلکه ازظاهر به باطن رفتن است,وآن میسر نمی شود مگر اینکه انسان هم خودیتش را بشکافد تا در نتیجه به خلوص رسیدن (که همان طی مسیر اربعین حقیقی عمل است؛)به گنج انسانی خود برسد بقول شاعر که می فرماید .
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک چند روزی اندر بدنم قفسی ساخته اند
اگر هرکس توانست دراین عمر کوتاه به حقیقت عشای وجودش برسد ,مرحبا؛ودر واقع باید از ظلمات نفس به نور فطرت برسد ومیسر نمی شود مگر با سلاح تقوی ولباس تقوی همان حریر بهشتی است که هرکس باید خود تار وپودش را تهیه کند وزاد وتوشه هم باید تقوی باشد تا هرگز از انرژی وسعی وکوشش نیفتد .پس اگر در دنیا موفق نشود,متاسفانه در دوران سخت عالم برزخ که خدا می داند چگونه به بنده می گذرد عشای خود می گذراند,شاید به کمال مطوب مولا برسد که اگر نرسید در عالم قیامت در زمان حسابرسی یاخدا نخواهد در جهنم به عشا برسد, که چه طاقت فرساست زیرا در عالم برزخ وقیامت دیگر ماه وسال نیست . در دنیا وقتی عشا زمانش شروع می شود که کاملاً سرخی مغرب رفته باشد وسیاهی شب آسمان را فرا گفته باشد پس باید عالم متحول شود به یخرجهم من الظلمات الی النور که رسیدن به صبح صادق است.در قبر هم هینکه وارد می شویم تا لحد را می گذارند شب اول قبر شروع می شود که همان ظلمات است .اما کسی که در دنیا به حقیقت عشای عمر خود رسیده باشد دنیا که اسفل سافلین بود وباطنش لیل او به سلامت از ظلمات نفس به نور رسیده بود دیگر برایش در قبر ظلماتی نمی ماند واو به احسن حال می رسد ویخرجهم من الظلمات الی النور برایش بصورت حقیقی جلوه می کند اللهم ارزقنی .
این زندگی زیبای حسن (نیکووزیباست)ورسیدن به عاقبت حسن وبه آخرت حسن می باشد تا به صبح حسینی برسیم. انشاءالله خداوند کریم بعد از نماز عشا به بنده اش برائت رابه نام زیبایش انا الله می دهد .عدد ابجد این نام برابر ۱۱۸ که مساوی با نام مبارک امام حسن (ع) عدد۱۸ برابر کلمة حی است وعدد ۱۰۰ برابر حرف ق می باشد حرف ق یعنی نگهدارنده پس ۱۱۸ یعنی نگهداندة مجرای حی حال خوب فکر کنید وبهترین عشا را برای خود بفرستید وقدر نمازهای پر برکت را بدانیم.
بهتر بگویم که حقیقت نماز عشا انسان را از بشر بودن به آدمیت و حقیقت انسانی می رساند. آیا زیبا نیست که از پشت ۸ رکعت نماز شب و ۲ رکعت نماز شفع با دو بال زیبا از حقیقت یک رکعت نماز وتر با استغفار و تنزیه و تسبیح به حقیقت صبح برسیم آن صبحی که حقیقتش مصباح الهدی، حسین بن علی(ع) است. صلوات خداوند و ملائکه اش بر محمد و ال محمد. عدد ابجد اسم انسان ۱۶۲ است برابر است با عدد ابجد آسمانی.وجایگاه عددی آن برابر اسم مبارک آدم(ع) زیرا انسان موجود ملکوتی و آسمانی است. هنگامیکه پروردگار عالم حضرت آدم(ع) را خلق کرد خلقت او در بهشت بود. و این کرامت و فضل اوست. پس آدمی که ریشه اش بهشتی است هرگز به جهنم نمی رودمگر مثل شیطان که خود با تکبر وخود بینی ,واطاعت نکردن امر پروردگار عالمیان وسجده نکردن به حضرت آدم(ع) ملعون ابدی شدوازبهشت الی یوم القیامت رانده شد. و انسان با کلمه توبه و اصلاح عملهای غلط خود به فضل او توفیق بهشت رفتن را پیدا می کند. کلمه عشا از نظر ملکوت و طبیعت حروف:
حرف ع ملک لومائیل از طبیعت آبی شمالی و از دسته ترابیه یا خاکی.
حرف ش ملک همزائیل از طبیعت آتشی مشرقی و از دسته ناریه یا نورانی.
حرف الف ملک اسرافیل از طبیعت آبی آتشی مشرقی و از دسته ناریه یا نورانی.
پس انسان یک موجود بهشتی است که در دنیا که عامل اسفل است باید به عالم اعلا برود و از انس با مخلوق به انس با خالق تعالی پیدا کند. و از حیات موقّت به حیات طیّب و دائم می رسد. پروردگار عالم وقتی انسان را خلق کرد به خود تبریک گفت.”فتبارک الله احسن الخالقین” درجه احسن را به آدم داد و فرمود از پروردگار خویش اینگونه زندگی خود را بخواه: “ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار”.
از امام موسی بن جعفر(ع) سوال شد چرا در نماز باید در هر رکعت یک رکوع و دو سجده نمود؟ فرمودند: جدم رسول خدا(ص) را چون به معراج بردند اول نمازی که ادا فرمود در ساحت کبریایی حق در عرش بود. خطاب شد ای محمد(ص) نزدیک چشمه صاد بیا و مساجد خود را بشوی و پاک گردان و نماز بگذار.
پیغمبر فرمود به سرچشمه صاد رفتم وضوی کامل گرفتم مواضع سجود را که به مساجد معروف است شستم به نماز ایستادم آنگاه عین همین نماز دو رکعتی صبح که می خوانیم بمن تعلیم فرمود و گذاردم. تکبیره الاحرام گفتم خطاب شد بخوان بسم الله الرحمن الرحیم تا آخر سوره حمد را خواندم، سوره توحید را خواندم، سه بار گفتم کذالک الله ربی، پس امر به رکوع شد. رکوع نمودم سه بار گفتم سبحان ربی العظیم و بحمده و سر بر داشتم آنگاه به سجده رفتم ذکر سجده را نیز به طریقی که تعلیم شد گفتم. سبحان ربی الاعلا و بحمده. چون سر بر داشتم مرعوب قدرت جلال و جمال را گفتم چون رکعت دوم به همین منوال گذاردم و تشهد گفتم و سلام نمودم خطاب شد السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته و گفتم السلام علیکم و رحمه الله و برکاته و چون امر به یک رکوع و یک سجده بود اما من برای تذکر عظمت الهی دو بار سجده کردم دو سجده واجب شد.
تمام عروج آسمانی حضرت در لیل یعنی در شب انجام شد و عشا کنار زدن پرده های لیل است برای رسیدن به حقیقت نور که آن هدایت محض است به قرب و رضای حق تعالی و انسان با درجه احسن باید از درون نفس خود دانه کمالات انسانیش رابه زیبایی حسن و بهترین رشدرا دهد و وقتی سبزی دانه سر از نفس بیرون آورد ملکاتش انسانی باشد تا زندگی اش سبز شود. آنگاه میوه هایش خلق حسن و الگوهایش اسوه حسنه و زرقش زرق حسن و عاقبتش به فضل خداوند کریم حسنه شود و خلاصه با نمره احسن بندگی وارد آخرت شود و باخرمی و سرسبزی هر چه بیشتر در آنجا به سیر کمالی خود برسد.ومن جاءبالحسنه فله عشر امثالها سوره انعام ایه ۱۲۸ واگر هرکس با خود(تاقبر)عمل حسن بیاورد خداوند به اوده مثل آن بدو می دهد .
پس هر کس دنیای سبز و با برکت داشته باشد آخرت پر سودتر و سبز تر عایدش می شود. وجود مبارک امام زمان، وصی الحسن (عج) می باشد، کسی که تمام منظور پروردگار عالم برای خلقت انسان بدست مبارکش و با ظهور با برکتش، عالم بظهورش سبز و گلستان و خلاصه بهشت موعود می شود و تمام خزانها و ظلمتها ریشه کن شده و گل همیشه بهار سرسبز ولایت و رسالت بارور می شود. واو تک گل همیشه بهار محمدی است. اللهم صل علی محمدٍوآل محمد وعجل فرجهم. و این عشای واقعی دنیا را بدست یداللهی خود قلب به میم می کند(عدد “م” برابر ۴۰ است همانطور که گفته شد) و ایشان عشا را به صبح هدایت می رساند. همه پروانه می شوند و به گردش طواف می کنند. همه قدر نور را می دانند و آن روز شکرگزار وجود مقدس او خواهند بود.
اگر انسان مومن در عشای عمر خود صحیح عمل کند نتیجه اش این است که در آخر عمر یا در هنگام مرگ وارد صبح زندگی خویش می شود، زیرا که بهشت مقام صبح است. بهشتی که مثل بین الطلوعین است دیگر نه ظهر و نه عصر و نه مغرب و نه عشا دارد. (زیرا اگر داشت دوباره باید عمل به احکام داشته باشند.) در حالی که زحمت تمام می شود. همانطور که آب دهن کرم ابریشم نخ ابریشم است یکی از لباسهای بهشتی ها ابریشم است و آن پارچه دیباست. در بهشت ثمره زحمت دنیا زینت و زیور و آسایش دائم برایشان می شود. اما کسانیکه غفلت کردند و در دنیای به حقیقت عشای انسانی نرسیده اند در برزخ تا قیامت، متاسفانه در تحول عشا قرار می گیرند. و اگر خدای نخواسته عشای آنها دربرزخ کامل نشود در قیامت و در عذاب ها باید عشا را بگذرانند تا متحول و پاک شوند. پس بکوشیم سرمایه گرانبهای دنیایی خود را بغفلت از دست ندهیم.
حقیقت نماز صبح
حقیقت و باطن این نماز متعلق است به آقا امام حسین عله السلام. آنگاه که از ظلمت شب به روشنی روز می رسیم، ظلمت شب با دو سپیده تاریکی را می شکافد اولین سپیده کاذب است و دومین سپیده صادق، سپیده صادق همان رسیدن شعاع نور است از مجرای صدق زیرا که ظلمات لیل را شکافته و به طلوع کامل شمس منتهی می شود.نماز صبح پیدا کردن دو بال ملکوتی انسان است که با نماز در جان صبح به پرواز در می آید و در مسیر ملکوتیش جان سلام را دریافت می کند.
عدد ابجد کلمه “صبح” ۱۰۰ می باشد این عدد برابر با حرف “ق” می باشد. در قرآن کریم یک سوره مبارکه به نام “قاف” می باشد. در کلام عرب حرف ق یعنی نگهدار. تنها زمانیکه که در شبانه روز باقی می شود، ساعت صبح مخصوصاً بین الطلوعین است که محل استجابت دعاست و سفارش شده در این ساعت نخوابید و سعی کنید عبادت و تلاوت قرآن کنید زیرا در این ساعت دو دسته ملائکه برای مومنین عملشان را می نویسند یک دسته ملائکه های شب که در هنگام صبح می روند و یک دسته ملائکه های روز که در اول روز به ماموریت می آیند. آیه مبارکه ۸ سوره مبارکه اسراء “اقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق الیل و قران الفجر ان الفجر کان مشهودا”.”برپا دارید نماز را وقت زوال آفتاب تا تاریکی شب و خواندن صبح را بدرستیکه خواندن قرآن در وقت صبح باشد حاضر شده به ملائکه شب و روز”.
جالب است که جایگاه حرف “ق” در حروف الفبا عدد ۱۹ می باشد. یعنی هنگام شروع روز از پشت ۱۹ حروف “بسم الله الرحمن الرحیم” آغاز می شود و در حقیقت اعمال انسانی است که با شروع روز باید از پشت ۱۹ حرف بسم الله بگذرد تا در افول شمس وجودشان در مغرب روز (عمر) قلب به میم (حقایق ایمان) شوند. و تمام امورات خود رااز باطن ورود به احکام الهی وعمل به آیات مبارک قرآن انطباق دهد؛ بخاطر همین اولین عمل در صبح نماز است واولین کلام سلام می باشد چون سلام یکی از اسماء اعظم پروردگار عالمیان است.واولین در بهشت دارالسلام است.وآخر نماز هم به سلام تمام می شود؛واین نماز برپا دارندة حکم الهی است,اگر درک کنیم. در هنگام حرکت برای کارها گفتن بسم الله الرحمن الرحیم مستحب است.
پس همانطور که گفته شد به نهار و به حقیقت ظهر می رسیم. در ساعت عصر دوباره به ساعت ۱۹ می رسیم یعنی ساعت ۷ شب آنگاه روز از پشت ۱۹ حروف بسم الله وارد شب می شود پس ای بنده بکوش تا در دنیا و آخرت با گردیدن یک شب یعنی دنیا و یک روز یوم القیامه به آرامش کامل برسی پس هر چقدر بکوشی آرامش ات کاملتر است.
معنی نماز صبح به ۲ رکعت عددی وحروفی
یکی از زیباییهای نماز صبح دو رکعت بودنش است. در کتاب عرفان عشر اشاره شد که پروردگارعالم نعمتهایش به انسان در دنیا وآخرت بتمام وکمال داده است چناچه طولی وعرضی آفاقی وانفسی ظاهری وباطنی عنایت فرموده ,پس عدد ۲رکعت به عدد باب ورودی به حقیقت صبح شد (جان صبح که بهشت است)وحرف ب بسم الله عدد ابجدش ۲می باشد؛حال اگر به حروف عدد دو را بنویسیم عدد ابجدش برابر ۱۰می شود,بعربی عشر می شود. د=۴+و=۶=۱۰ (۴+۶=۱۰)امام حسین (ع) خود امام عاشورائیان است؛زیرا خود صاحب ۱۰ است روزی که متولد شد بعدد ۱۰ بدنیا آمد یک خودش و۹ ذریة معصوم در بطنش بود .وعدد۱۰ گنج اسرار عالم شدو حقیقت آفرینش است که مفصل در آن کتاب آمده است, چنانچه در دنیا می فرمایند کل یومٍ عاشورا وکل ارضٍ کربلا امیدوارم این نکتة مهم را متوجه شده باشید.وعدد ۱۰ یعنی گنج وجود ۱۴ معصوم صلوات الله علیهم اجمعین (۱+۲+۳+۴=۱۰ومی شود ۴روی ۱۰ برابر ۱۴).خداوند کریم در قرآن کریمش می فرماید نماز وسطی را اهمیت دهید حافظوا علی الصلوات الوسطی؛در حالیکه هرنمازی به یک صورت وسطی می شود مثلأنماز ظهر بین صبح وعصر می شود یانماز عصر بین نماز ظهرو مغرب است؛ امادر تفاسیر واز قول معصومین (ص) نماز صبح راتأکید کرده اند.راوی در زمان عمر مبارک حضرت علی (ع) می فرماید حضرت شب ۱۹ اخرین روز ماه مبارک رمضان عمر نورانیش در زیر آسمان که آمد سرش را بلند کرد ودر حالیکه ستاره سحری را نگاه می کرد فرمود ای ستاره هرگز تو قبل از بیدار شدن علی (ع) طلوع نکردی(کنایه از اینکه آقا خود حافظ صلوات وسطی است).وهرگز خواب در چشم او نمی آید.
در کلام حقِ تعالی قرآن کریم آمده است.سورة مبارک بقره آیة۲۳۸ می فرماید.حافظواعلی الصلوات الوسطی وقوموالِله قانتین همه نمازها به ویژه نمازمیانه را پاس دارید.(در تفسیر احتمال معنا نماز صبح است)و مطیعانه برای به(نماز) بایستید.
پس هر عملی احکام مخصوص خود را دارد و باید مو به مو عمل شود تا نتیجه کامل به دست آید. نمی شود دل بخواه عمل کرد زیرا همانطور که گفته شد، سپیده کاذب می آید بعضی فکر می کنند نجات در دروغ است یا در غیبت کردن است یا در تهمت زدن است یا با ریا نجات پیدا می کنند یا با مال مردم می توانند آرامش خود را بدست بیاورند. این راهها جز سراب چیز دیگری نیست. خوانندگان عزیز بقول پروردگار عالم که در سوره مبارکه انعام می فرمایند:”قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف عاقبه المکذبین”.”بگو بگردید در زمین پس بنگرید چگونه بود عاقبت آنانکه نسبت دروغ به رسولان دادند”. پس نتیجه اینکه عمل به نسخه حکیم الحکما، پروردگار سبحان، یعنی قرآن مجید، داروی تمام دردهای ما انسانهای ضعیف است و بکمال رساننده همه نقصهای ما که با کلام حاکم احکام واجبه را به ما می آموزد تا بتوانیم راه شکافتن ظلمات را پیدا کنیم به نور هدایت برسیم.
ابجد کلمه احکام برابر با عدد ۷۰ است و آن برابر کلمه لیل می باشد که گفته شد تمام باطن دنیا لیل است. چون اسفل السافلین است و دیگر این که لیل پرده ستر ستاریت پروردگار عالم است و محل امتحان و ابتلای بندگان مومن است تا به درجه خلوص کمال خود برسند، پس در تمام مدت عمر دنیای ما احکام بر ما احاطه دارد. شاید سِّر اینکه در هر ساعت شبانه روز و در هر مکانی اعمال و احکام مخصوص خود را دارد. عدد ۷۰ برابر با کلمه “عین” می باشد. عین به معنی چشم و به معنی چشمه می باشد، عزیزان! در تاریکی لیل دنیا ما احتیاج به عین داریم که هم بتوانیم چاه را از راه تشخیص دهیم و هم از چشمه حکمت سیراب شویم تا بتوانیم حجابهای ۷ گانه نفسی خود را کنار زده تا به صبح روشن مصباح الهدی قدم بگذاریم. پس نماز صبح تحفه الهی است زیرا همه زیبائیهایی گفته شده را برای ما نگه می دارد.
امام حسین(ع) با حقیقت وجودش بر سر سبزی عشا عمرو با تیغ سپیدةِ صبح دل ظلمات را شکافته و گلبرگهای گل محمدی(ص) را ظهور داده و جان میوه اسلام و قرآن را که در جان حقایق اهداف الهی منظور بوده به ثمر رسانده است. و میوه این باغ که قلب تپنده آفرینش است و حیات تمام رگها و عروق جامعه اسلامی است الی یوم القیامه با خون ثاراللهی خویش سیراب گردانیده است. حسین(ع) که با قلب شدنش در محراب عبادت و بندگی به حیات همه انسانها جان بخشید و با گردش خون پاک خود در تمام عالم پیام حق را رسانید و بهشت را ضمانت فرمود.
پس وقتی از لیل دنیا با صورت زیبای انسانی و بالهایی به گستردگی شرق تا غرب و بخشش و مغفرت رب العالمین به صبح می رسیم (شب اول قبر)، اینجا فوز عظیم است و صبح قیامت را بیاد آورید. پس دو رکعت نماز مقبول (اشاره به نماز صبح است) مرکب نورانی براقی است که هر بنده بیدار دلی را که عاشق عروج است در لیل دنیا به مقام قرب آخرت می رساند و آنگاه هادی و شفیع او می گردد. پیامبر(ص) فرمود: “الصلوه معراج المومن”.”نماز وسیله عروج مومن به قرب الهی است”.
بعد از نماز صبح (انشاءالله مقبول)پروردگار عالم به بنده اش بوسیلة همان ملک که ذکر شد برایتی را به نام مبارکش می دهد بنام انا الباقی جل جلاله شأنه. اللهم ارزقنی
پس نام مبارک امام حسین(ع) همان حسن است که در تمام کتب معتبر حدیث می فرماید حسنین(ع) عربها برادر کوچک را با حرف یاء مصغر جدا می کنند نام مبارک آقا امام حسین (ع) است با حرف “یا” بین سین و نون مشخص می شود. از آقا امام حسن(ع) کوچکتر است منظور اینکه سیر کمال هر انسان مومنی از عشا به صبح است یعنی سیر از حسن(ع) تا حسن(حسین(ع)) است سیر حرکت بنده از ظاهر به باطن با صورت آدمیت و عمل مقبول. کلمه “صلوه” در قرآن ۶۷ بار آمده است که برابر با کلمه محیط از اسماء خدای مهربان است شاید به این منظور که نماز بر تمام عمر ما و دنیا و آخرت ما احاطه دارد. دیگر این که عدد ابجد کلمه صلوه اگر با تای گرد خوانده شود ۵۲۷ می شود. عدد پانصد برابر با حرف ث می باشد که ملکش میکائیل است. معنی این عدد این است صلوه مقبول روزی دهنده بعث حقایق وجودی هر انسان است. زیرا جمع عددیش ۱۴ می باشد. (۱۴=۷+۲+۵) عدد ۱۴ می شود (۵=۴+۱) حلقه پنج که بندگی کامل پروردگار عالم. و معنی واقعی نماز “تنهی عن الفحشا و المنکر”. و عدد کلمه صلوه درجایگاه عددی الفبا می شود ۵۹ برابر است با نام مبارک مهدی صلوات الله علیه. (۱۴=۹+۵) جمع عددی آن ۱۴ و در آخر همان (۵=۴+۱) پنج است.که در شبانه روز پنج وعده نماز واجب می خوانیم. مراد از نماز اینطور حاصل است. حضور دل و استغراق (غرق شدن ) کامل و فنا و ذات عابد در معبود و فوز به مشاهده حق است. اما مبتدی را برای وصول به این مقام ریاضت بسیار و مجاهده بیشمار لازم است، به نحو اجمال بگویم که تا مدتی به امر قلب مشغول نشوی، اسب سوار این میدان نمی توانی شد.
باری ای عزیز اسرار نماز آنگاه حاصل شود که شش چیز حاصل باشد:
۱-حضور دل یعنی دل را به هنگام نماز به هیچ چیز جز پروردگار جلت عظمه تعلق نباشد.
۲-فهم کردن معانی قرائت و ذکر و تسبیح نماز بطوری که دل در فهم آن الفاظ مطابق زبان باشد.
۳-تعظیم یعنی در آن حالت عظمت معبود و مبدا مقصود در خاطر او بود
۴-چهارم هیبت یعنی از عنایت عظمت پروردگار خوف بر دلش هجوم آرد که مبادا در عبادت تقصیری باشد.
۵-امید، که مقام کرم وجود خداوند اکرم الاکرمین بر او معلوم باشد که از نهایت مرحمت او را محروم و بی نصیب نخواهد فرمود و گناهانش را خواهد بخشید.
۶-شرم، یعنی خود و عبادت خود را کوچکتر از آن بداند که شایسته درگاه باشد و عبادت خود را در نهایت شرمساری و بندگی را با سرافکندگی به انجام رساند(همان حلقه ۵)
حال خواننده عزیز نوشته خود را با این حدیث زیبا تمام می کنم شاید به کمال هدف نوشته رسیده باشم. در حدیث آمده است(در کتاب نشان از بی نشان ها از آقای مقدادی) “ان الصلوه اذا ارتفعت فی وقتها، ارجعت الی صاحبها و هی بیضاء مشرقه و تقول: حفظتنی حفظک الله و اذ ارتفعت فی غیر وقتها و بغیر حدودها رجعت الی صاحبها و هی سوداء مظلمه، تقول ضیعتنی ضیعک الله” یعنی نماز چون در وقت آن گزارده شود سپید و درخشان نزد صاحب خود باز می گردد و می گوید: همان طور که مرا رعایت کردی خداوند ترا مورد رعایت و حفظ خویش قرار دهد. لیکن اگر نماز در غیر وقت آن گزارده شود و رعایت حدود آن نشود سیاه و ظلمانی نزد صاحب خود می آید و می گوید همان گونه که مرا ضایع ساختی خدا ضایع و تباه سازد.
حال ببین این نمازی که ما چشم شفاعت به آن داریم چگونه به ما نفرین می کند. “ویل لمن کان شفعائه خصمائه” یعنی وای به حال کسی که شفیعیان او دشمنانش باشند.
کلمه صبح از نظر طبایع و دسته بندی ملکوت:
حرف ص، ملکش اجمائیل از نظر طبیعت خاکی جنوبی و از دسته حروف هوائیه- آسمانی.
حرف ب، ملکش جبرائیل از نظر طبیعت خاکی جنوبی و از دسته حروف هوائیه- آسمانی
حرف ح، ملکش تنکفیل از نظر طبیعت آبی شمالی و از دسته حروف ترابیه یا خاکی.
امیدوارم توانسته باشم حقایق ظاهری و باطنی و حق بندگی خود را به مولایم ادا کنم. از مولایم می خواهم به این حقیر سراپا تقصیر و به شما عزیزان خواننده توفیق نماز مقبول عنایت فرماید.
ثبت دیدگاه